- خانه
- معرفی پروژه
- پروژه های داخلی
- ویلا تهی وار
حجم روز افزون ویلاهای حاشیه تهران، نه صرفا بعنوان مفری از شلوغی شهر و پناه در بافت مسکونی کم تراکم؛ بلکه حکایت شور شوقی مفرحانه دارند که میزبان تعطیلات و اوقات خوش ساکنینش هستند. سرزندگی برنامهی باطنی نهفته در ویلا و میل به پرسه زدن، سرک کشیدن، کنجکاوی و کشف کردن، دید زدنهای بازیگوشانه، دورهمیهای مختلف، درهم تنیدگی درون و بیرون، همه و همه بهانههای خوبی برای خلق اتمسفری فعال و رمزآلودند. فضاهایی که ترغیب مضاعفی برای تحریک ذوق و کنجکاوی سوژه هایشان شوند و غیرمنتظره بودن، کیفیت حسی ویژهای را در ذهن مخاطب ماندگار کند. بازی احجام پروخالی، مسیرها و راه پلههای متنوع، نه تنها نفوذپذیری فضاها را تقویت میکنند، بلکه فرصتی بالقوه اند که مخاطبان از سر و کول بنا بالا روند و سیالیت فضاها همپای خاطراتشان شوند. تهی وار، با تمایلاتی اینچنینی برای ترکیب فضاهای پروخالی در جعبهای نسبتا منظم و ایستا شروع به رشد کردن نمود. ویلایی که بواسطهی گشودگی خود در دو جبهه (در ضلع شمال و غرب رو به مناظر مطلوب و فاقد همسایه) و بسته بودنش در دو سمت دیگر (بواسطهی سایت همسایههای بالقوهی شرقی و جنوبی) تیپولوژی ترکیبی برونگرا-درونگرا را برگزید؛ بنای برونگرایی که حیاطهای داخلی و فضاهای میانی متنوعی را در آغوش خود گنجانده است. حیاط شمالی حداکثری که بیشترین فاصله از بنا را حفظ میکند، بنایی نسبتا شفاف و برونگرا را در ورود به نمایش میگذارد و حیاط جنوبی حداقلی با ساقههای نوری مختلف، خرده فضاهای درونی میسازد. حیاط شبه مرکزی که در دل پروژه جاگرفته، در هر سه طبقه با حفرههای مسقف و روباز درگیر میشود تا درجاتی از پیوستگی به خود را حفظ کند و مانند تنهای استوار، فضاها را گرد خود آورد و نور را تا عمق زیرزمین هدایت کند. در این عمیق ترین حیاط داخلی، تک درختی نسبتا سالخورده و با ارزش کاشته شده که نشانی از گذران تقویم عمر ساکنین دارد و با قد کشیدنش حضوری پررنگتر در فضاهای داخلی خواهد داشت. همزمان با تجربهی نزدیک شدن به بنا و نظارهی آن از جبهههای آزاد، نحوهی قرارگیری پروژه در سایت تلاش دارد با تعلیقی حداکثری حجم را از زمینهی خود جدا کند. ارتباط بصری حداقلی بنا با حیاط شمالی بواسطهی استفاده از پله و نشیمنگاه مشبک طولی، کیفیت حسی متفاوتی را در تجربهی نشستن و نظارهی زمین بازی فراهم کرده و مضاف بر آن، فضای دنج و ویژهای در مسیر شمالی زیرزمین خلق میکند. بدین ترتیب بنا بصورت بصری و تلویحی سعی دارد ماهیت مکعبی خود را حفظ کند و بر خاصیت تندیسی خود بیفزاید. گرچه برنامهی طبقات به تبعیت از تفکیک عرفی شامل حیطهی فراغت (زیرزمین)، زیست (همکف) و سکونت شبانه (اول) میشود ولی ارتباط پیوستهی فضاهای خالی با امکانهای دسترسی متنوع که الزاما به حیطههای داخلی نفوذ نمیکند، اجازهی ضمنی به پرسه زنی و استفادهی حداکثری از ظرفیت فضاهای خالی محصور در ترازهای مختلف را میدهد (دسترسیهای عمودی و افقی بنا و سایت امکان حضور و سیاحتی پیوسته در اکثر فضاهای بیرونی را فراهم میکنند). مضاف بر اینکه حضور حفرهها، اتاقها را بصورت جزیرهای سازماندهی میکنند و در قامت کاراکتری موثر، رنگ و متریال آجریشان برای روح بخشی به فضای داخل در سکانس پس زمینه فعال میشوند. از همین رو فضاهای پر با رنگ سبکتر سفید و فضاهای خالی با غلظت سنگینتر آجر نشانه گذاری میشوند و دوگانهی فضایِ پرِ سبک- فضایِ خالیِ سنگین شکل میگیرد. و اینگونه است که حضور تراسها و حیاطهای متنوع در کنار فضاهای عمومی و خصوصی سعی در پاسخ به نیاز طبیعی مخاطب برای بهره وری از طبیعتی دارد که هوایش در خارج از شهر شلوغ تهران، روی خوش تری به ساکنینش نشان میدهد.
” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “