گفت و گوی اختصاصی caoi با ایرج کلانتری
نظریه خود را در مورد مسائل آموزش معماری در ایران بیان کرده و انتقادات و پیشنهادهای خود را در این زمینه ارائه دهید.
من جواب به این سئوال را از آخر شروع می کنم ابتدا در مورد ارائه پیشنهاد صحبت می کنم. دادن پیشنهاد خود موضوعی است که مستلزم بررسی دقیق و شناخت کامل مسائل آموزش در روابط و سیستم اجتماعی می باشد، که پس از انجام این مطالعات از جوانب مختلف میتوان به عنوان پیشنهاد راه حلهائی برای بهبود وضع آن ارائه داد که از بحث ما خارج است.
در مورد مسأله آموزش معماری به شكل مجرد نمیتوان بحث کرد و این امر باید در چهارچوب نظام آموزشی و مسائل وابسته به آن انجام گیرد که خود نیز يك بحث مفصل و طولاني است. ولی به طور مختصر با توجه به شرایط موجود و امکاناتی که در حال حاضر از نظر تدوین برنامه های آموزشی وجود دارد می توان مساله آموزش معماری را مورد بحث قرار داد. اصولا آموزش معماری در ایران تا کنون متکی به تقلید از الگوهای فرنگی و مدارس آنها بوده که خود آن روشها به هنگام پیاده شدن در ایران جلوه های مختلف و خاصی پیدا کرده و ضمن يك بررسی تاریخی میتوان به آنها اشاره و از هم تفکیک نمود.تمایل به تقلید از روش های آموزشی معماری غرب به علت تاثیر سیستم های آموزشی امثال بوزار، مدارس ایتالیایی و آمریکایی که خود نتیجه آموزش مربیان دانشگاهی ما در مکتب های مربوطه بوده و سوغاتی است که آنها به همراه آورده اند و مسلماً هر کدام از روشهای فوق مواجه با مشکلاتی بوده و هست به خصوص از نظر نحوه تطبیق با اوضاع اجتماعی که کشور ما دارد و تغییراتی که می کند. انتخاب هريك از این روشها را از گذشته میتوان علتهایی برای معماری بیمار این دوره دانست يا به عنوان معلول مسائل اجتماعی دوره تاریخی معینی شناخت. مشکل خطرناكتری که در راه اعتلای معماری و انتخاب روش منطقی آموزش آن وجود دارد، آلرژی و واکنشی است که در مقابل غرب زدگی از جماعت مسئول در این زمینه به چشم می خورد که خود سبب بروز مشکلی بنام شرق زدگی میگردد. که این عده با روحیه فوق العاده ناسیونالیست میخواهند در مقابل تاثیر پدیده های فرهنگی غرب در معماری ایران مقاومت کند و به عنوان مبارزه با این پدیده متوسل به کپی و تقلید از سنتهای ایرانی شده اند که شاید اگر جستجوی منطقی برای پیدا کردن معیارهای ایرانی انجام گیرد و برداشت صحیحی از آن به عمل آید مشکلی مطرح نگردد و به عنوان راه حل میتوان به آن متکی بود، متاسفانه مساله روز به روز پیچیده تر می شود زیرا از مفهوم ایرانی بودن برداشت متفاوتی می شود. که اکثر آنها برداشتهای فرمایشی است. با توجه به امکانات ارتباطی که بشر امروز در اختیار دارد خیلی مشکل است در مقابل جاذبه های گوناگون مقاومت کرد، ضمنا باید توجه داشت که از طریق انواع وسائل ارتباط جمعی يك دانشجو یا يك معمار در رابطه با گروههای مختلف معماران جهان قرار می گیرد که هر يك تحت شرایط کاملا متفاوت مشغول کار هستند و اکثرا از نظر فلسفی دچار سرگردانی میباشند و هر روز محک چیز تازه ای را می زنند و به دنبال روشن کردن مجهولات خود در تلاشند، در چنین شرایطی این ارتباط از طریقی که ذکر شد (فیلم – مجله – راديو – تلویزیون – و غیره) خود سبب بروز سرگردانی بیشتر به شكل خاص در معماری ایرانی با زمینه فرهنگی خاص می گردد و در واقع شاید بتوان گفت مشکل در نفسِ معماری نهفته است نه در موقعیت آن. به طوری که این حرفه، صنعت، هنر یا کسب در ذات خودش این مشکلات را همراه دارد و اگر به طور منظم این مشکلات را بررسی کنیم نحوه برداشت ما از این معماری با يك آینده نگری وسیع و يك پرسپکتیو از آینده دور، مسلماً متفاوت است با آنچه هم اکنون از معماری به شكل سطحی می شناسیم و شاید کوشش در تربیت و ساختن آدمی به عنوان معمار برای آینده را اصولاً ضروری تشخیص ندهیم، و مساله دیگر روشن کردن تکلیف خودمان و پذیرفتن به حد معقول و کاربرد آن است، یعنی اگر ما ندانیم که از تکنولوژی این قرن چه سهمی داریم و چه سهمی خواهیم داشت، چه مقدار به جامعه ایرانی تحمیل می شود و چه مقدار را با رغبت می پذیریم، مسائل را در این زمینه نمی توانیم حل کنیم و مشکلاتمان روز به روز غامض تر خواهد شد، از طرفي کوشش می کنیم که کاراکتر معماری قدیمی را حفظ کنیم و از طرف دیگر شهرنشینی که رشد خاصی در مملکت ما دارد به دنبال خود مسائلی مطرح میسازد که هر نوع کوشش را در این مورد بی ثمر می کند و تنها راه حل منوط به تشخیص توانائی خودمان بوده و ضروری و تنها راه حل منوط به تشخیص توانائی تولید خودمان بوده و ضروری تکنولوژی مدرن اتخاذ نمود.