گفتگوی caoi با هوشنگ سیحون
هوشنگ سیحون(مـتولد 1299 شـمسی در طـهران) از کودکی با ذغال و مداد و قلم به طراحی پرداخت و به قول خودش «در و دیوار خانهاش پر بود از نقاشیهایش» شوق بـه هنر او را به شاگردی بهزاد کشانید.پس از مینیاتور نوبه رنگ و روغن و آب و رنگ رسید و سپس دوران تـحصیلات عالی که وارد رشته مـعماری دانـشکده هنرهای زیبا شد و با عنوان مهندس از آن جا فارغ گردید.دعوتی از دولت فرانسه رسید و مهندس جوان عازم مدرسۀ عالی هنرهای زیبای پاریس شد و در آن مکتب مانند شاگردان جدی تحصیلاتش را از سر گرفت بعد بـه ایران بازگشت تا بنای آرامگاه ابن سینا را در همدان آغاز کند.اخیرا مهندس سیحون به ریاست دانشکده هنرهای زیبا انتخاب شد و علاوه بر تدریس،عمدۀ وقتش صرف کارهای این دانشکده مـی شود.
از بـناهای معرف سبک مخصوص سیحون عموماٌ مردم آثاری مانند آرامگاههای ابن سینا(همدان)-نادر(مشهد) خیام(نیشابور)و ساختمان ناتمام مجلس شورای ملی را می شناسند.اما خوب است که اهالی طهران نگاهی هم بـه بـناهای دیگر او مانند ادارۀ مرکزی برق(میدان ژاله)و پست فشار قوی(میدان سنگلج)و آتشنشانی(خیابان حافظ)و لابراتوار دکتر عبیدی و شرکاء(قلهک) و پرورشگاه شیر و خورشید سرخ(خیابان پهلوی راه شمیران)و سازمان نقشهبرداری (راه مـهرآباد) و ویـلای مهندس گوهریان(طهران پارس) بیاندازند و بدانند که مهندس سیحون فقط آرامگاه ساز نیست و کتابخانه(کتابخانه مجلس شورای ملی که به اتمام رسیده است) و پارک ( پارک سنگلج و پارک خیام در محل رسومات سابق) و سینما (آسـیا) و بـیمارستان (مـریضخانه ویلا خیابان ویلا) و مدرسه (دبـیرستان البـرز در مـحوطه کالج) و (کارخانه کانادا درای جاده قدیم کرج و خرمشهر و کارخانه یخ سازی کورس در ری و کارخانه آردسازی مرشدی در مهرآباد( هم میسازد. مهندس هوشنگ سیحون دارای شـیوه کـار کـاملا مشخصی است که غالبا تاثرات شدید معماری مـیراثی ایـرانی در آن آشکار است.وی هم کارهای معتبر انجام داده است و هم معتقد است که معماری ایران میتواند اصیل و مدرن باشد بـدینجهت پنـداشتیم کـه باید عقیدهاش را دربارۀ بعضی از مسایل مهم پرسید
شکی نیست که در سی سال اخیر نوعی هرج و مرج در معماری این کشور رخ داده است.هـم مـساکن و هـم شهرهایمان چهرۀ غیرانسانی و نامطلوبی به خود گرفته، میشود گفت که این نـابسامانی چـگونه به وجود آمد؟
بنظر من این هرج و مرج زائیده تحول بیمقدمۀ معماری ما است.تا چهل سال پیش مـا یـک روش قـدیمی ساختمانی داشتیم و کمابیش با اصول کهن و دیرینه (مخصوصا در مورد مساکن و منازل)عـمل مـی کردیم کـه به طور کلی عبارت بود از در نظر گرفتن جهت ساختمان و ایجاد بادگیر و حوضخانه و تناسب قسمتهای خـالی(یـعنی پنـجرهها) با قسمتهای پر ساختمان (یعنی دیوارها)و قطر دیوارها و طرز بنای سقفها و ایوانها و سایهبانها و شکل بـاغچه و حـیاط و انتخاب درختها و غیره.تمام این جزئیات بنا بر مطالعات مفصل و تجربیات چندین صدساله انـجام مـیگرفت و مـعماران ما به جایی رسیده بودند که هدف خود،یعنی ایجاد زندگی راحت برای صاحب کـار را تـامین میکردند.در گذشته موضوع زیبایی نیز در معماری ما منطقی بود.تناسب و رنگ مصالح کـه در نـما و در داخـل بنا به کار می رفت و هم آهنگی آنها با هم و جزییات گچبری یا آجرکاری و برجستگیها و فرورفتگیها و تـطبیق آنـها با نور طبیعی(مخصوصا در طهران که درخشندگی آفتاب کوچکترین برجستگی را نمایان مـی سازد) و بـازی حـجمهای هندسی و مخصوصا سادگی این اشکال تمام مسایلی بودند که معماران ما (حتی در خانههای کوچک)به آنـها سـخت تـوجه داشتند.
ولی از تاریخ ورود معماری مدرن بدبختانه ما خواستیم کورکوانه و بیتوجه به سنن و اصـول از مـعماری غربی تقلید کنیم و در نتیجه سبک خودمان را فراموش کردیم و روش اروپایی را هم(آن طوری که از نظر کشور ما باید قـابل قـبول باشد)بکار نبردیم. به این دلیل معماری ما نه فرنگی است نـه ایـرانی.
این امریست که در بسیاری از امور زندگی مـا صـدق مـیکند باید دید مشکل بزرگ کار در کجا است؟
اشـکال بـزرگ کار اینست که مردم عادی (یعنی کسانیکه اطلاعات فنی ساختمانی ندارند)وضع حاضر مـعماری را در ایـن کشور دربست قبول دارند و بـا ایـن سهل طـلبی بـه تـوسعۀ اغتشاش در معماری کمک می کنند اما وظـیفه مـهندس ساختمان این است که به این سهلطلبی تن در ندهد و با آن مبارزه کند و سـعی کـند که مردم را بسوی اصول صـحیح و عالی معماری ایرانی هـدایت کـند.
لابد مقصود شما از مردم عـاد ی مـشتریانی هستند که چون پول می دهند مقداری از سلیقه مخصوص خودشان را هم به معمار تحمیل میکنند؟
تقریبا هـمین اسـت.بعضی از اوقات مشتریها اظهارنظرهای عـجیب و غـریبی مـیکنند و مثلا مهندس را سـر سـاختمانی که فلان جا دیـدهاند می برند و می خواهند خانهشان از روی آن بنا گردد،یا از روی مجلات فرنگی نمونههایی برگزیدهاند (اعم از خواستهای جزئی و کلی)کـه مـی خواهند به معمار تحمیل کنند.البته اگـر مـشتری معلوماتی داشـته بـاشد مـی شود با او نشست و بحث فـنی کرد و قانعش کرد.اما همه مشتریها اینطور نیستند و چشمشان را دوختهاند به مجلات خارجی.و البته که تـقلید چـشم بسته از مجلات خارجی جواب احتیاجات واقـعی مـردم ایـن مـملکت را نـمی دهد و این مشکل بـزرگی اسـت که معمار ایرانی در مقابل آن قرار گرفته است.حالا هم دیر نشده و با وجود فشار مشتریها مـی توان بـا قـدری صرف وقت و کمی گفتگو سفارشدهنده را قانع کـرد.خـوشبختانه چـون در ایـن سـالهای اخـیر آزمایشهای متعدد و مستقیمی در تقلید از معماری غربی در مملکت ما شده است،میتوان به آسانی نتایج تلخ این تجربیات را نشان همه داد مخصوصا که سر و صدای گروهی از مشتریان این سبک تـقلیدی هم بلند شده است و آثار نامطلوب آن باعث نارضایتی عدۀ بیشتری شده است.
اگر از مشتریهای خصوصی که معمولا سفارش دهندۀ مساکن و منازل هستند بگذریم روابط معماران با دولت(این سفارش دهندۀ عمده)چـطور است؟
تـا آنجایی که من اطلاع دارم دولت هنگام سفارش دادن از نظر اصول دخالتی در کار مهندس نمی کند.مثلا برنامۀ ساختمان یک وزارتخانه را در اختیار معمار می گذارد و او به سلیقه خودش به کار می پردازد چون آزادی بیشتری در انتخاب عوامل و جزییات دارد.امـا بـدبختانه کسانی که سفارشهای دولتی را انجام دادهاند اغلب کسانی هستند که در مدت تحصیلات خود در اروپا و آمریکا نفوذ شدید معماری غربی را پذیرفتهاند و فکر کردهاند که این شـیوه را عـیناٌ باید در ایران به کار برد.نـه تـوجهی به شرایط جغرافیایی این کشور دارند و نه ارزشی برای معماری ایرانی و سنن آن قایل هستند.همینطور دربارۀ مساکن انفرادی نیز این نوع معماران فـرنگ رفـته زندگی فرد ایرانی امـروز را در یـک چهارچوب اروپایی یا آمریکایی جا دادهاند.به این دلیل معماری جدید ایران بسوی تقلید صرف از ساختمانهای فرنگی رفت و خصوصیات ابنیه و مساکن ایران در گذشته به یکباره فراموش شد.پس با وجود آزادی کـه دولت بـه مهندسان برای انتخاب عوامل و طرحها می دهد، معماران ما آگاهانه از کار ایرانی دور شدهاند.
پس معماری مدرن ایرانی چگونه باید باشد؟
البته اشتباه نباید کرد که معماری ایرانی صرفاٌ در ساختن قوسهای شکسته و کاشیکاری و گـنبد و طـاق و این نـوع کارها نیست.در معماری آنچه مهم است روحیۀ آن است و برای ما نیز درک روحیه و شخصیت معماری اصیل ایرانی اهـمیت دارد و نه طاق شکسته یا قوس و عوامل دیگر که مربوط به فن(تـکنیک)مـعماری هـستند.این عوامل(مانند کاشی و گنبد و آجرکاری و درهای ارسی و مشبکها و غیره)عوامل اجراکننده یا توجیهکننده معماری هستند و نـه روحـیه آن.باید امروز یک سبک مشخص ایرانی به وجود بیاید.بناهای هخامنشی و ساسانی و صـفوی بـهم شـباهتی ندارند ولی هر سه ایرانی هستند و در هر سه دوره شاهکارهای فراموشنشدنی بوجود آمده که تا امروز طـرف تحسین مردم جهان است.چرا نباید امروز هم در معماری مدرن ایرانی شاهکار بـوجود بیاید؟ ما بایستی اکنون از وسایل نـوین(مـانند آهن و بتن مسلح و بتن پیش فشرده و غیره) برای ایجاد معماری ایرانی یعنی ساختمانهایی که با شرایط محلی تطبیق می کند استفاده کنیم.
البته این روش معماری صحیح را باید در مدارس عالی تعلیم گرفت چون خـود شما خوشبختانه اکنون رئیس دانشکده هنرهای زیبا هستید ممکن است بفرمائید که چه فکری باید بشود که پس از پایان دورۀ دانشکده شاگردان عملاٌ کار پیدا کنند و دیگر سد امتیازات و انحصارها از پیش پای فـارغ التحصیلهای دانشکده برداشته شود؟
پیشرفت در دنیای هنر امروز بر مبنای رقابت و همکاری درست است هرکسی سعی می کند که کارش از دیگران بهتر و موفقتر باشد.در معماری نیز این اصل مسلم است. هنگامی سـطح مـعماری مملکت ما پیش خواهد رفت که برای انجام کارها مهندسهای متعددی وجود داشته باشند و رقابت و همکاری صحیح به وجود بیاید.بدیننظر ما سعی خواهیم کرد که اولیای امور را وادار کنیم کـه مـعماری را از انحصار عدۀ معدود در بیاورند یعنی به یک مهندس(هر قدر هم که مسن و با تجربه باشد)بیشتر از حدی که در توان اوست سفارش داده نشود و در عوض به جوانان هم به اندازۀ اسـتعداد خـودشان کـار داده شود تا بتوانند بـا- تـجربه داران و بـزرگان روی اصول درست رقابت کنند.برای عملی ساختن این فکر باید مرجعی ایجاد کرد که محصل را پس از اتمام دوره دانشکده همراهی کند و کار بـرایش تـهیه کـند.چنین روشی پس از ده یا پانزده سال نتیجۀ مطلوبی خـواهد بـخشید.
آیا خیال دارید که در برنامه دانشکده هم تغییراتی بدهید؟
در نظر داریم که برنامۀ فعلی دانشکده را تا آنجا که ممکن اسـت تـوسعه بـدهیم و حتی المقدور سعی خواهیم کرد که این برنامه با بـرنامۀ مدارس مهم معماری دنیا تطبیق کند. از این گذشته خواهیم کوشید تا آنچه انجام می گیرد موافق باشد با سـنن مـلی و واقـعیتهای جغرافیایی خودمان.