توضیحات پروژه (متن ترجمه شده از انگلیسی)
انعطافپذیری در کتابخانههای معاصر بهعنوان ایجاد طبقات عمومی تعریف میشود که تقریباً هر فعالیتی میتواند در آنها انجام شود. برنامهها از هم جدا نیستند و اتاقها یا فضاهای فردی شخصیت منحصربهفردی ندارند. در عمل، این بدان معناست که قفسههای کتاب در روز افتتاحیه، فضاهای مطالعه سخاوتمندانه (اما بدون ویژگی خاصی) را تعریف میکنند، اما با گسترش بیوقفه مجموعه، ناگزیر به فضای عمومی تجاوز میکنند. در نهایت، این نوع انعطافپذیری، جذابیتهایی را که کتابخانه را از سایر منابع اطلاعاتی متمایز میکند، خفه میکند.
بهجای این انعطافپذیری مبهم کنونی، کتابخانه میتواند رویکردی دقیقتر را با سازماندهی خود به بخشهای فضایی اتخاذ کند، بهطوری که هر بخش به وظایف خاصی اختصاص داده شده و برای آنها تجهیز شده باشد. انعطافپذیری هدفمند همچنان در هر بخش ممکن است، اما بدون تهدیدی که یک بخش، بخشهای دیگر را مختل کند.
اولین اقدام ما “شانه کردن” و یکپارچهسازی تکثیر ظاهراً غیرقابلکنترل برنامهها و رسانههای کتابخانه بود. با ترکیب موارد مشابه با یکدیگر، خوشههای برنامهای را شناسایی کردیم: پنج خوشه پایدار و چهار خوشه ناپایدار.
هر پلتفرم یک خوشه برنامهای است که بهطور معماری تعریف شده و برای عملکرد اختصاصی و حداکثری تجهیز شده است. ازآنجاکه هر پلتفرم برای هدفی منحصربهفرد طراحی شده است، اندازه، انعطافپذیری، گردش، پالت، ساختار و سیستمهای مکانیکی، الکتریکی و لولهکشی (MEP) آن متفاوت است.
فضاهای بین پلتفرمها بهعنوان طبقات تبادل عمل میکنند، جایی که کتابداران اطلاعات میدهند و الهامبخش هستند، جایی که رابط بین پلتفرمهای مختلف سازماندهی میشود—فضاهایی برای کار، تعامل و بازی.
با اصلاح ژنتیکی همپوشانی طبقات در برجهای معمولی آمریکایی، ساختمانی شکل میگیرد که هم حساس است (هندسه آن در صورت نیاز سایه یا نور روز غیرمعمولی فراهم میکند)، هم متناسب با زمینه (هر طرف به شرایط خاص شهری یا مناظر مطلوب بهطور متفاوتی واکنش نشان میدهد)، و هم نمادین.
مشکل سازماندهی سنتی کتابخانهها، تخت بودن آنهاست. بخشها بر اساس نقشههای طبقهای سازماندهی میشوند. هر طبقه مستقل است؛ رشد و کاهش غیرقابل پیشبینی در برخی بخشها، بهطور نظری، در یک طبقه محدود میشود.
در سال 1920، کتابخانه عمومی سیاتل هیچ طبقهبندیای برای علوم کامپیوتر نداشت؛ تا سال 1990، این بخش بهشدت گسترش یافت. با رشد غیرقابل پیشبینی مجموعهها، مواد از دستهبندیهای خود جدا میشوند. مواد اضافی به زیرزمین منتقل میشوند، به انبارهای خارج از سایت فرستاده میشوند یا به بخشهای کاملاً نامرتبط دیگری منتقل میشوند.
“مارپیچ کتاب” به معنای بازیابی سیستم بهشدت تحت تأثیر قرار گرفتهی دیویی است. با ترتیب دادن مجموعه در یک روبان پیوسته—از 000 تا 999—موضوعات حالتی نزدیک به ارگانیک پیدا میکنند؛ هر کدام نسبت به دیگری تکامل مییابند، فضای بیشتری یا کمتری از روبان را اشغال میکنند، اما هرگز باعث ایجاد گسست نمیشوند.
جهت دسترسی به پروژههای بیشتر به این صفحه از سایت مراجعه کنید.