دیکانستراکتیویسم در معماری چیست؟
دهه 1980 شاهد ظهور طراحی دیکانستراکتیویستی در واکنش به پستمدرنیسم و معماری دیکانستراکتیویستی بود. این سبک با شکستن و تحریف و ایجاد اختلال در فرمهای معماری، چالشهایی برای ایدههای متداول هماهنگی و انسجام در طراحی ساختمانها ایجاد میکند. ساختمانهای دیکانستراکتیویستی معمولاً هندسههای مبهم و پیچیده، اشکال غیرخطی و ترکیبهای نامتعارف از مواد مختلف دارند. دیکانستراکتیویسم در معماری به معنای جدا کردن اجزای معماری به منظور به چالش کشیدن ایدههای سنتی در مورد شکل و عملکرد است. فرانک گهری، زها حدید و دانیل لیبسکیند معماران معروفی هستند که معماری دیکانستراکتیویستی را از طریق طراحیهای نمادین خود به کار گرفتند.
منشأ و ظهور ساختمانهای دیکانستراکتیویسم
نظریه حرکت دیکانستراکتیویسم توسط فیلسوف فرانسوی ژاک دریدا در دهه 1960 شکل گرفت و منشأ دیکانستراکتیویسم در معماری است. پس از این، افرادی مانند دریدا و پیتر آیزنمن و معمارانی همچون برنارد تسچومی از دیکانستراکتیویسم در آثار خود استفاده کردند. در طراحیهای آنها، پراکندگی و جابهجایی اجزای معماری اولویت داشت. نمایشگاه “دیکانستراکتیویسم در معماری” در سال 1988 در موزه هنرهای مدرن نیویورک به ترویج مفهوم دیکانستراکتیویسم کمک کرد و آثار معمارانی مانند فرانک گهری، زها حدید و دانیل لیبسکیند را به نمایش گذاشت. این نمایشگاه تأثیر بزرگی بر معماری گذاشت و ایدههای از پیش پذیرفتهشده درباره فرم، عملکرد و ساختار را برهم زد.
فلسفه دیکانستراکتیویسم در پشت ظهور آن
برخی معتقدند معماری مدرن به دلیل تأکید بر منطق، ساختار و قطعیت در طراحی معماری، ساختمانهایی بیروح و سرد به وجود آورده است. فلسفه دیکانستراکتیویسم در معماری این است که مفاهیم سنتی معماری در مورد شکل، عملکرد و ساختار را به چالش بکشد. همچنین، آنها ساختمانهایی را میسازند که بیشتر بیانگر و جذابتر هستند و فرهنگ و زمینه اجتماعی خود را منعکس میکنند.
ویژگیهای معماری دیکانستراکتیویسم
دیکانستراکتیویسم در معماری نشاندهنده یک تغییر رادیکال از طراحی سنتی و رد محدودیتهای ایجاد شده توسط مدرنیسم است. تأثیر دیکانستراکتیویسم فراتر از خود ساختمانهاست و فرصتهای جدیدی برای بیان معماری ایجاد کرده است. در اینجا برخی از ویژگیهایی که باعث جلب توجه نامهای معروف در صنعت معماری، مهندسی و ساختوساز شده است را ذکر میکنیم:
- تکهتکه کردن و تحریف: ساختمانهای دیکانستراکتیویستی به خاطر هندسههای تکهتکه و تحریفشده خود شناخته میشوند که مخالف ایدههای متداول تعادل و تقارن هستند. این ساختمانها ظاهری دارند که انگار از هم جدا شدهاند یا جابجا شدهاند، و اجزای مختلف ساختاری در حال کشمکش با یکدیگر به نظر میرسند.
- نامتقارنی: ساختارهای دیکانستراکتیویستی اغلب دارای اشکال نامتقارن و نامنظم هستند که بیشتر بر روی افقی و مورب از عمودی تأکید دارند. این امر باعث میشود که احساس پویایی و حرکت به همراه سردرگمی و ناراحتی ایجاد شود.
- مواد صنعتی: فولاد، بتن و شیشه از مواد صنعتی رایج استفادهشده توسط معماران دیکانستراکتیویست هستند. این اجزا معمولاً نمایان میمانند که به ساختمانها ظاهری نیمهتمام و خام میدهند.
- دیکانستراکتیویسم فرمهای سنتی: دیکانستراکتیویسم مرزهای بین داخل و خارج را محو میکند و ایده اینکه یک ساختمان یک شیء ایستا است را به چالش میکشد. این امر از طریق جابهجایی و جداسازی اجزای معماری نشان داده میشود که حس حرکت و بیثباتی را ایجاد میکند.
- تأکید بر فضای داخلی: فضاهای داخلی ساختمانهای دیکانستراکتیویستی پیچیده و هزارتو هستند و فضاهایی برای کاوش و لذت بردن از آن طراحی شدهاند. مکانهایی مانند موزه ملی هنرهای قرن بیست و یکم MAXXI در رم، ایتالیا، که مجموعهای پیچیده و به هم پیوسته از گالریها و فضاها را نمایش میدهد، این تأکید بر فضای داخلی را نشان میدهند.
- بازیگوشی و شوخطبعی: معماری دیکانستراکتیویستی دارای ویژگی بازیگوشانه و شوخطبع است زیرا معماران از مواد و فرمهای غیرمنتظره استفاده میکنند تا بینندگان را شگفتزده کرده و خوشحال کنند. این ویژگی در ساختمانهایی مانند موزه گوگنهایم در بیلبائو، اسپانیا دیده میشود که نمایی تکهتکه و تحریفشده از تیتانیوم دارد.
معماران مشهور پیشگام معماری دیکانستراکتیویسم
در رأس این جنبش، معمارانی مانند دنیل لیبسکیند، زاها حدید، فرانک گهری، پیتر آیزنمن و رم کولهاس قرار دارند که هر یک آثار برجستهای از خود به جا گذاشتهاند. این معماران با استفاده از فرمهای زاویهدار، منحنیهای غیرمعمول و اشکال تجزیهشده، فضاهایی خلق کردهاند که نهتنها کاربردی بلکه نمایشی از تحولات فکری و مفهومی در دنیای معماری هستند.
- دنیل لیبسکیند با آثارش همچون موزه هنر دنور و موزه جنگ امپراتوری شمال، معماری را به شکلی دگرگونکننده و نمادین ارائه داده است. استفاده از فرمهای شکسته و زاویههای تیز در طراحیهایش به این سبک هویتی خاص بخشیده است.
- زاها حدید، معمار عراقیالاصل، با طرحهایی مانند مرکز علمی فاینو و مکسسی در رم، معماری دیکانستراکتیویسم را بهطور شگفتانگیزی به نمایش گذاشته است. آثار او به دلیل استفاده از خطوط منحنی و فرمهای پیچیده، بهشدت در کانون توجهات قرار گرفتند.
- فرانک گهری، با موزه گوگنهایم بیلبائو و تالار کنسرت والت دیزنی، توانسته است معماری دیکانستراکتیویسم را به فضایی ارگانیک و طبیعی تبدیل کند. آثار او همواره ترکیبی از پیچیدگیهای هندسی و زیباییشناسی را به همراه دارند.
- پیتر آیزنمن، معمار آمریکایی با طراحی پروژههایی همچون شهر فرهنگ گالیسیا، فرمهایی بهشدت دیکانستراکتیو و انعطافپذیر را خلق کرده است که ماهیت سنتی معماری را دچار دگرگونی کردهاند.
- رم کولهاس نیز با پروژههایی مانند کتابخانه عمومی سیاتل، نشان داد که چگونه میتوان با استفاده از فرمهای غیرمعمول و فضای خالی، معماری دیکانستراکتیویسم را بهگونهای اجرایی و کاربردی پیادهسازی کرد.
این معماران با به چالش کشیدن اصول سنتی طراحی، به معماری جهانی شکل جدیدی دادند که هماکنون در بسیاری از کشورهای دنیا آثار آنها بهعنوان نمادهایی از آیندهنگری و نوآوری در نظر گرفته میشود.
ساختمانهای برجسته معماری دیکانستراکتیویسم
- موزه هنر دنور، اثر دنیل لیبسکیند (دنور، کلرادو)
این گسترش پویا به موزه هنر دنور که در سال 2006 تکمیل شد، اثر دنیل لیبسکیند، یکی از انقلابیترین معماران جهان است. این طراحی تحت تأثیر کوههای راکی اطراف و همچنین رشد شهر دنور قرار داشت. فرمهای تیز و زاویهدار لیبسکیند باعث جلب توجه بیشتر بازدیدکنندگان موزه از زمانی که به مجموعه اضافه شدند، شده است.
مرکز علمی فاینو، اثر زاها حدید (وولفسبورگ، آلمان)
مرکز علمی فاینو زاها حدید که در سال 2005 تکمیل شد، شباهت زیادی به دنیای طبیعی دارد و پر از رمز و راز و کشف است. این مرکز علمی تعاملی است که از بتن و شیشه ساخته شده و بر روی پایههایی قرار دارد که به عموم اجازه میدهد از زیر آن عبور کنند. اینکه آیا ساختار قصد داشته شکلی شبیه به نهنگ یا شیء دیگری داشته باشد، دشوار است گفتن. آنچه مسلم است این است که طراحی آن محیط ساختهشده وولفسبورگ را تغییر داد و یک سال بعد جایزه RIBA European را دریافت کرد.
استادیوم ملی، اثر هرتزوگ و دی مورون و آی وی وی (پکن، چین)
شاید هیچ استادیومی در دنیا به اندازه استادیوم ملی پکن جلب توجه نکند. این استادیوم که در سال 2007 برای میزبانی از المپیک تابستانی و پارالمپیک 2008 ساخته شد، مفهوم سنتی یک مکان ورزشی را دچار تغییر میکند. طراحی این سازه توسط هرتزوگ و دی مورون و آی وی وی بوده است و شکل لانهمانند آن نه تنها ساختار را حمایت میکند بلکه حسی ارگانیک مشابه آنچه در طبیعت ایجاد میشود را تداعی میکند.
موزه گرونینگر، اثر آلِساندرو مندینی (گرونینگن، هلند)
موزه گرونینگر در هلند با طراحی خاص خود، مانند هیچ موزه هنری دیگری در جهان نیست. بازطراحی آن که در سال 2011 به پایان رسید توسط معمار ایتالیایی آلِساندرو مندینی انجام شد و افزودنیهای دیگری از جمله توسط فیلیپ استارک و کوپ هیملبلو طراحی شدند. این موزه در ماه مارس خبرساز شد، زمانی که یکی از آثار دائمی آن از وینسنت ون گوگ در حین قرضی به موزه سینگر لارن نزدیک آمستردام دزدیده شد.
مکسسی، اثر زاها حدید (رم، ایتالیا)
مکسسی که در سال 2009 در رم تکمیل شد، اولین موزه عمومی ایتالیا است که به هنرهای معاصر و معماری اختصاص دارد. این ساختمان همچون یک مار میچرخد و پیچ میخورد و لحظات شگفتی معماری را از هر طرف ساختمان برای بازدیدکنندگان ایجاد میکند. طراحی حدید در یک مسابقه بینالمللی انتخاب شد و 273 پیشنهاد رقابتی را کنار زد. معمار متولد عراق اغلب میگفت: “359 درجه دیگر وجود دارد، چرا خودتان را به یکی محدود کنید؟” بازدیدکنندگان از رم میتوانند این عقیده را در مکسسی مشاهده کنند.
تالار کنسرت والت دیزنی، اثر فرانک گهری (لسآنجلس، کالیفرنیا)
در مقابل موزه زیبای برود در لسآنجلس که توسط DS+R طراحی شده است، تالار کنسرت والت دیزنی فرانک گهری قرار دارد. این ساختمان که در سال 2003 تکمیل شد، نوری را منعکس میکند که به نظر میرسد بالا و پایین میرود، همچون نتهای موسیقی از هر موسیقی متن دیزنی.
شهر فرهنگ گالیسیا، اثر پیتر آیزنمن (گالیسیا، اسپانیا)
شاید هیچ فرم دیگری به اندازه شاهکار پیتر آیزنمن، یعنی شهر فرهنگ گالیسیا، پتانسیل معماری دیکانستراکتیویسم را به نمایش نگذارد. مجموعهای از ساختمانها که فضای وسیعی را در بر میگیرند و همچون یک رشته کوه به نظر میرسند. بازدیدکنندگان بیرون از ساختمان میتوانند آزادانه بر روی پشتبام آن پیادهروی کنند (وقتی شیب زیاد نباشد)، در حالی که داخل، بازدیدکنندگان از پنجرههای از کف تا سقف از نور طبیعی بهرهمند میشوند.
کتابخانه عمومی سیاتل، اثر رم کولهاس (سیاتل، واشنگتن)
رم کولهاس و تیم او در دفتر معماری شهری (OMA) بهطور قطع قالبها را شکستند زمانی که کتابخانه عمومی سیاتل را در سال 2004 تکمیل کردند. این ساختمان که در مرکز شهر سیاتل قرار دارد، با نمای تمام شیشهای و سقف بالابری که دارد، در تضاد کامل با آسمانخراشهای سنتی اطراف خود است — این ساختمان به بازدیدکنندگان این امکان را میدهد که زیبایی و قدرت دیکانستراکتیویسم را در مقایسه با سایر اشکال معماری مشاهده کنند.
موزه طراحی ویترا، اثر فرانک گهری (ویل آم راین، آلمان)
موزه طراحی ویترا که در سال 1989 تکمیل شد، اولین ساختمان طراحی شده توسط فرانک گهری در اروپا بود. این ساختمان که یک مجموعه خصوصی از مبلمان مدرن را در خود جای داده، رشد ارگانیکی را از طریق دیکانستراکتیویسم به نمایش میگذارد و فرمهای منحنی سفید آن مشابه کلیسای نمادین نوتردام دو اوتِی لو کوربوزیه است.
ایستگاه آتشنشانی ویترا، اثر زاها حدید (ویل آم راین، آلمان)
ایستگاه آتشنشانی ویترا در آلمان یکی از اولین طراحیهای تکمیلشده توسط زاها حدید بود. این ساختمان که از بتن ساخته شده، به شکلی مانند یک مجسمه است که در حالت بیحرکت باقی مانده است. عدم وجود زوایای راست یا حتی رنگها، تجربه را غنیتر میکند و به بیننده این امکان را میدهد که سادگی هر شکلی که در ساختمان بهطور کلی به کار رفته است را درک کند.
موزه جنگ امپراتوری شمال، اثر دنیل لیبسکین (منچستر، انگلستان)
شکستن بسیاری از طراحیهای دنیل لیبسکین همچون تجزیه یک سمفونی است؛ بسیاری از اجزای متحرک آن باعث میشود که هر منتقدی به سمت تحسین آن حرکت کند. این ساختمان که در سال 2002 ساخته شد و اولین بنای ساختهشده توسط این معمار لهستانیالاصل در بریتانیا است، در ابتدا به نظر میرسد که یک ترکیب ساده از اشکال باشد. اما ظاهر فریبنده است. طراحی لیبسکین برای موزه جنگ قصد داشت کره زمین را بهطور شکسته و در فرمهای مختلف دوباره به هم وصل کند.
موزه گوگنهایم بیلبائو، اثر فرانک گهری (بیلبائو، اسپانیا)
موزه گوگنهایم بیلبائو فرانک گهری که در سال 1997 تکمیل شد، به اندازهای موفق بود که اصطلاحی به نام «اثر بیلبائو» از آن به وجود آمد؛ پدیدهای که در آن سرمایهگذاری در مناطق فرسوده زمانی آغاز میشود که یک معجزه معماری برای جذب گردشگران و ساکنان ساخته میشود. این ساختمان جسورانه نوری را که در اشکال مختلفش میتابد به نمایش میگذارد. چیزی که گهری توانست انجام دهد، کاری بود که بسیاری از معماران دیگر تلاش کردند اما نتواستند: این که محیط ساختهشده را بهگونهای طراحی کند که به نظر طبیعی و ارگانیک بیاید.