معماری رنسانس در ایتالیا پدید آمد و در طول دورهای که معمولاً از سال ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی تعریف میشود، جایگزین سبک گوتیک شد. ویژگیهای ساختمانهای رنسانسی شامل استفاده از نظمهای کلاسیک و نسبتهای ریاضی دقیق بین ارتفاع و عرض است که با تمایل به تقارن، تناسب و هماهنگی همراه است. در این ساختمانها، از ستونها، پیشطاقها، طاقها و گنبدها به شکلی خلاقانه در انواع مختلف بناها استفاده شده است.
شاهکارهای معماری رنسانس که تأثیر زیادی بر ساختمانهای دیگر در سراسر جهان گذاشتهاند، شامل کلیسای سنت پیتر در رم، تمپیِتو (پناهگاه کوچک) در رم و گنبد کلیسای جامع فلورانس هستند. ویژگی دیگر معماری رنسانس، گسترش متون مصور در این زمینه است که به انتشار ایدهها در سراسر اروپا و حتی فراتر از آن کمک کرد. این سبک رنسانس در بسیاری از کشورها با سنتهای محلی ترکیب شد و در نهایت توسط سبک باروک با تزئینات پیچیده و غنی که از قرن هفدهم به بعد پدید آمد، به چالش کشیده شد.
معماری رنسانس یک حرکت تکاملی بود که امروز معمولاً به سه مرحله تقسیم میشود:
- رنسانس اولیه (حدود ۱۴۰۰ به بعد)، اولین تلاشها برای استفاده از ایدههای کلاسیک
- رنسانس عالی (حدود ۱۵۰۰)، احیای کامل کلاسیکگرایی
- مانریسم (یا رنسانس اواخر، حدود ۱۵۲۰-۳۰ به بعد)، زمانی که معماری بهشدت تزئینیتر شد و استفاده از تمهای کلاسیک بهطور خلاقانهای افزایش یافت.
مورخان بهطور معمول در مورد زمان دقیق این تغییرات توافق ندارند و این تغییرات بهویژه بستگی به جغرافیا، چه در سطح کشورهای مختلف و چه در سطح شهرهای خاص دارد.
مطالعه گذشته
دوره رنسانس شاهد احیای عظیم علاقه به آثار باستانی در زمینههای تفکر، هنر و معماری بود. اولین و مشهودترین منبع مطالعاتی برای معماران رنسانس، ویرانههای یونانی-رومانی در جنوب اروپا، بهویژه در ایتالیا بود. کلیساهای بزرگ، حمامهای رومی، آبراهها، آمفیتئاترها و معابد در وضعیتهای مختلف ویرانه بودند، اما هنوز قابل مشاهده بودند. برخی از سازهها مانند پانتئون در رم (حدود ۱۲۵ میلادی) بهطور فوقالعادهای حفظ شده بودند. معماران این ساختمانها را مطالعه کرده، اندازهگیریهایی از آنها انجام دادند و نقشههای دقیقی کشیدند. آنها همچنین به مطالعه بناهای بیزانسی (خصوصاً کلیساهای گنبددار)، ویژگیهای معماری رومانسک و ساختمانهای قرون وسطی پرداختند. برای بسیاری از معماران ایتالیایی، سبک گوتیک بهعنوان یک اختراع «شمالی» که سنتهای ایتالیایی را «فاسد» کرده بود، در نظر گرفته میشد. بنابراین، معماری رنسانس در بسیاری از جنبهها بازگشتی به ریشههای ایتالیا بود، حتی اگر معماری قرون وسطی هرگز بهطور کامل کنار گذاشته نشده بود.
نکته دوم در مطالعات معماران رنسانس، متون باستانی باقیمانده بود، بهویژه کتاب “درباره معماری” نوشته معمار رومی، ویتروویوس (حدود ۹۰ تا ۲۰ پیش از میلاد). این کتاب که بین سالهای ۳۰ تا ۲۰ پیش از میلاد نوشته شده است، تاریخ معماری و مهندسی باستان را با تجربیات شخصی و نصایح نویسنده ترکیب میکند. اولین نسخههای چاپی این کتاب در رم در سال ۱۴۸۶ منتشر شد. معماران رنسانس این کتاب را با دقت مطالعه کرده و بر تأکید آن بر تقارن و نسبتهای ریاضی تمرکز کردند و در بسیاری از موارد تلاش کردند تا سازههایی بسازند که ویتروویوس تنها در کلمات به آنها اشاره کرده بود. شاید اثر بزرگتر این بود که ویتروویوس بسیاری از معماران رنسانس را به نوشتن آثار خود ترغیب کرد.
تأثیرات معاصر
معماران نه تنها به مطالعه گذشته دور پرداختند، بلکه آنچه همکارانشان در سایر نقاط جهان انجام میدادند را نیز دنبال میکردند. طراحیها و چاپها ایدههای جدید را در سراسر جهان منتشر کردند، بهطوریکه کسانی که قادر به مشاهده ساختمانهای جدید بهطور مستقیم نبودند، میتوانستند روندهای در حال توسعه را مطالعه کنند. گاهی اوقات، تأثیرات از جاهایی میآمد که انتظار نمیرفت. نقاش و مجسمهساز فلورانسی، میکلآنژ (۱۴۷۵-۱۵۶۴)، برخی از معروفترین آثار رنسانس را خلق کرد که تأثیر عظیمی بر سبکهای هنری بعدی داشت. تجسم大胆 و تزئینی او از شخصیتهای کلاسیک در هنر، همچنین بر معماران تأثیر گذاشت و آنها را تشویق کرد تا ایدههای جدیدی در ترکیب عناصر کلاسیک امتحان کنند و آنها را تزئینیتر بسازند. میکلآنژ خود بهطور مستقیم در معماری دخیل بود. کتابخانه لورنزیان او در سان لورنزو، فلورانس (۱۵۲۵)، با اتاق مطالعه ۴۶ متریاش، ترکیبی پیروزمندانه از زیباییشناسی و عملکرد بود – دو ایدهای که برای معماران رنسانس غیرقابلتفکیک بودند.
هنرمند دیگری که به معمار تبدیل شد و تأثیر زیادی گذاشت، رافائل (۱۴۸۳-۱۵۲۰) بود. او نیز معماری را تحت تأثیر قرار داد، بهویژه در مورد پالازو برونکوینو دل آکیلا در رم (که اکنون تخریب شده است). این ساختمان تزئینات بیرونی بسیار غنی داشت و ترکیب عمدی و نوآورانهای از آرایشهای مرسوم و کاربردی ستونها، طاقچهها و پیشطاقها بود.
اما تأثیرگذارتر از این هنرمندان، معماران متخصصی بودند که ساختمانها، رسالهها و زندگینامههایشان ایدههایشان را در سراسر ایتالیا و اروپا گسترش داد. فیلیپو برونلِسکی (۱۳۷۷-۱۴۴۶) یکی از این افراد است و او بهعنوان پدر معماری رنسانس شناخته میشود. برونلِسکی بهویژه به مطالعه پرسپکتیو خطی و دستیابی به سادگی هماهنگ شکل در ساختمانها علاقهمند بود، همچنین محیط اطراف ساختمانهایی که ساخته میشدند را در نظر میگرفت. تأکید برونلِسکی بر تناسبات کلاسیک، هندسه ساده و هماهنگی، از مهمترین نکات در آنچه که به زبان معماری جدید تبدیل شد، بود.
این زبان معماری توسط سباستیانو سرلیو (۱۴۷۵-۱۵۵۴) در کتاب معروفش “هفت کتاب در معماری” بهطور رسمی بهعنوان یک قانون پذیرفته شد، که یک اثر نظری و عملی بسیار تأثیرگذار بود. سرلیو پنج نظم کلاسیک را فرمولبندی کرد، که پنجمین آن ابتدا توسط معمار و دانشمند لئون باتیستا آلبرتی (۱۴۰۴-۱۴۷۲) در حدود ۱۴۵۰ شناسایی شد. این پنج نظم به شرح زیر هستند: توسکانی، دوریک، ایونی، کورنتی و پنجمین، کامپوزیت (ترکیبی از عناصر ایونی و کورنتی). معماران با این نظمها بازی میکردند و آنها را مخلوط و تجسم میکردند تا ساختمانهای کاملاً منحصر به فردی خلق کنند. طراحان همچنین ایدههای دیگری مانند اثرات هوشمندانه پرسپکتیو توهمی را به ترکیب اضافه میکردند که بهویژه در آثار دوناتو برامانته (حدود ۱۴۴۴-۱۵۱۴) دیده میشود. برامانته بهعنوان بنیانگذار معماری رنسانس عالی شناخته میشد.
برای درک بهتر اینکه هر معمار چه نقشی در حرکت معماری رنسانس ایفا کرده است، لازم است به برخی از بناهای مهم این دوره پرداخته شود.
کلیساها
کلیساها همچنان بخش بسیار مهمی از هر جامعه به شمار میرفتند و یکی از برجستهترین دستاوردهای رنسانسی در این زمینه، گنبد کلیسای جامع سانتا ماریا دل فیوره در فلورانس بود که توسط برونلِسکی طراحی و ساخته شد. این گنبد که در سال ۱۴۳۶ تکمیل شد، دارای قطر ۴۵.۵ متر (۱۴۹ فوت) در قاعده است و آن را به بزرگترین و بلندترین ساختمان اروپا در آن زمان تبدیل کرد. گنبد یک طراحی درخشان بود که بدون استفاده از مرکز ثابت (داربست چوبی موقت) در هنگام ساخت ساخته شد. بهجای آن، هر حلقه از گنبد قبل از افزودن حلقه بعدی بهطور کامل ساخته میشد. این گنبد بهطور خودپشتیبانی طراحی شده است و به لطف ۸ ربی خارجی و ۱۶ ربی داخلی که از پایه به قله بالا میروند و طاقهای خودپشتیبانی ایجاد میکنند، پایداری خود را حفظ میکند. بهعنوان نتیجه این سیستم، گنبد پروفایل نوکتیزی دارد و از هشت ضلع مجزا تشکیل شده است. یکی دیگر از نکات مهم در طراحی این گنبد این است که گنبد نوکتیز فشار جانبی کمتری نسبت به گنبد نیمکرهای روی درام زیر آن وارد میکند و به این ترتیب نیازی به پشتیبانی اضافی مانند آرکهای پرواز نازیبا نیست. گنبد از آجرهایی ساخته شده که در الگوی تقویتشده الماسی قرار گرفتهاند و با دو پوسته بودن، هم استحکام و هم سبکی به آن بخشیده شده است. در نهایت، به نظر میرسید که رنسانس اکنون از دستاوردهای مهندسی دوران باستان فراتر رفته است.
کلیساها در سراسر اروپا فراوان بودند، اما حالا بسیاری از آنها یک تغییر چهره پیدا کردهاند. مشکل در چنین پروژههایی این بود که چگونه میتوان تقارن معماری کلاسیک را با کلیسای گوتیک بلند و عریض منطبق کرد. آلبرتی یک راهحل برای این مشکل پیدا کرد: ایجاد نمایی متشکل از سه مربع به اندازه مساوی (یکی در هر طرف ورودی و دیگری بالای آن با پیشطاق مثلثی). این ایده در نمای کلیسای سانتا ماریا نوولا در فلورانس (که در سال ۱۴۷۰ تکمیل شد) به واقعیت پیوست. استفاده از ستونها و پیشطاق، یادآور نمای معابد رومی است. آلبرتی حتی با نمای کلیسای سان آندره (که طراحی آن حدود سال ۱۴۷۰ بود) در مانتوآ پیشتر رفت. این نمای که شباهت زیادی به یک طاق پیروزی رومی دارد، اولین ساختمان بزرگ کلاسیکسازیشده رنسانس بود. علاوه بر این، فضای داخلی با استفاده از پیهای عظیم و سقفهای گنبدي که بزرگترین سقف گنبدی ساختهشده از زمان باستان بود، همان تم طاقها را تکرار میکند.
تمپیِتو (مقبره کوچک) سان پیِترو در رم که توسط برامانته طراحی شد و حدود سال ۱۵۱۰ تکمیل شد، اولین ساختار رنسانسی بود که از نظم کامل دوریک از دوران باستان استفاده کرد. این ساختمان که در محل فرضی مصلوب شدن سنت پیتر واقع شده، طراحیای دارد که ایدههای کلاسیک و مسیحی را ترکیب میکند و نمونهای عالی از تفکر انسانگرایانه رنسانس است که در معماری بهطور واضح بیان شده است. ۱۶ ستون کلاسیک (که از ساختمانهای باستانی بازیابی شدهاند) نه تنها ظریف و بدون تزئین هستند، بلکه طراحی دایرهای معبد بهعنوان شکل کامل برای یک کلیسا در نظر گرفته میشد، زیرا این شکل بهعنوان شریفترین اشکال هندسی شناخته میشد. علاوه بر این، ساختمانهای مسیحی که یادبود شهیدان بودند، بهطور سنتی دارای طرح مرکزی بودند. نمای شیک و مرکز گنبدی آن که از میان حلقهای از ستونها به سوی یک گنبد بلند میرود، بعدها در همه جا تقلید شد و هنوز هم میتوان آن را در ساختمانهایی در سراسر جهان مشاهده کرد، از جمله کلیسای سنت پل در لندن تا کاپیتول ایالات متحده.
در سال ۱۵۶۵، آندره پالادیو (۱۵۰۸-۱۵۸۰) ساخت کلیسای سان جِورجیو ماجوره در ونیز را آغاز کرد که الهام گرفته از بازیلیکای ماکسنسیوس در فوروم رومی رم بود. مانند آلبرتی، پالادیو نیز تلاش کرد تا به یک ساختمان غیرمنظم گوتیک پشت نمایی کلاسیک ببخشد. نمای این کلیسا که ستونها بر پایههای عظیمی قرار گرفتهاند و سرستونهای آن از نوع کورنتی است، از دو نمای معبدی که بهطور متداخل قرار گرفتهاند، تشکیل شده است. این راهحل نوآورانه پالادیو برای پوشاندن یک ساختمان شیبدار با نمایی متقارن به سبک کلاسیک بود. در سال ۱۵۷۶، پالادیو همان ایده را برای کلیسای ایل ردنتوره (مسیح منجی) در ونیز تکرار کرد. فضای داخلی آن وسیع است و تنها یک ناو بسیار عریض دارد و راهرو ندارد. این فضا تزئینات بسیار کمی دارد و بیشتر سفید است و پالادیو ترجیح میدهد که شخصیت کلیسا را از طریق بازی نور فراوان بر روی ستونها و طاقهای کورنتی خود ایجاد کند. روشنایی داخل کلیسا عمدتاً بهلطف پنجرههای نیمدایرهای با شیشههای ونیزی فوقالعاده شفاف است. هر دو این کلیساهای ونیزی حاوی عناصری هستند که در حمامهای رومی دیده میشود، از جمله فضاهای گنبدی متعدد که با پردههای ستونی از هم جدا شدهاند.
اوج دستاوردهای معماری رنسانس: کلیسای جامع سنت پیتر در رم
اوج تمام ویژگیهای معماری رنسانس در کلیسای جامع سنت پیتر در رم نمایان شد. کلیسای قدیم که بر روی مکانی ساخته شده بود که به عنوان آرامگاه سنت پیتر شناخته میشد، تخریب شد. رکورد کلیسای جامع فلورانس بهعنوان بزرگترین کلیسا در جهان در حال جابهجایی بود. بسیاری از معماران در این پروژه که بیش از یک قرن طول کشید، دخیل بودند، اما اولین ورودی مهم طراحی از سوی برامانته بود. این پروژه که توسط پاپ ژولیوس دوم (۱۵۰۳-۱۵۱۳) مأمور شد، در تاریخ ۱۸ آوریل ۱۵۰۶ با گذاشتن سنگ بنای آن آغاز شد و سنگ نهایی در سال ۱۶۲۶ قرار گرفت. ابعاد داخلی این کلیسا ۱۸۰ در ۱۳۵ متر (۶۰۰ در ۴۵۰ فوت) است، در حالیکه گنبد باشکوه آن دارای قطر ۴۲ متر (۱۳۷ فوت) است و به ارتفاع ۱۳۸ متر (۴۵۲ فوت) از سطح زمین میرسد.
ساختمانهای عمومی و مسکونی
یک ساختمان عمومی که بهعنوان نمونهای از معماری رنسانس اولیه اغلب ذکر میشود، بیمارستان افراد بیگناه در فلورانس است که توسط برونلِسکی طراحی و در سال ۱۴۲۴ تکمیل شد. استفاده معمار از ستونهای بلند و باریک برای حمایت از طاقهایی که یک لُوژی با گنبدهای کمعمق ایجاد میکنند، برای نمای بسیاری از انواع دیگر ساختمانهای عمومی در سراسر قرن پانزدهم تقلید شد.
در سال ۱۵۴۶، پالادیو نمای جدیدی برای تالار شهر ویچنزا طراحی کرد (که بعدها به نام بازیلیکای پالادیانا شناخته شد). طاقها طراحیای ایجاد کردند که به پنجره پالادیانی معروف شد؛ یعنی جفتی از ستونهای دوگانه کوتاه که طاق را حمایت میکنند و هر طاق توسط یک ستون بلندتر در کنار خود احاطه شده است. این ایده به آنچه که به نام جنبش پالادیانی یا پالادیانیسم در معماری شناخته شد، کمک کرد.
در زمینه ساختمانهای مسکونی، بازسازی تأثیرگذار از فرمهای کلاسیک را میتوان در پالازو روچلای آلبرتی در فلورانس (حدود ۱۴۵۰) مشاهده کرد. نمای صاف ساختمان با ستونهای پیلستر و تقارن کامل، حتی شامل بخش پایینی با تزئینات الماسی بود که بهطور مستقیم به تکنیک ساخت دیوارهای روم باستان به نام اُپوس رِتیکولاتوم اشاره داشت. این ساختمان اولین نمای رنسانسی بود که از نظمهای کلاسیک استفاده میکرد.
برامانته همچنین با پالازو کاپرینی در رم در سال ۱۵۰۱، که به نام خانه رافائل شناخته میشود، در زمینه ساختمانهای خصوصی نقش مهمی داشت. این ساختمان که رافائل از سال ۱۵۱۷ در آن زندگی میکرد، دارای طبقه بالایی با نظمهای کلاسیک و طبقه پایین با نمای خشنی از طاقهای فروشگاه بود. این دو سطح به ترکیب یک نمای کاملاً متقارن انجامید و تأثیر بزرگی بر طراحی کاخها در ایتالیا در دو قرن بعدی گذاشت.
پالادیو همچنین در معماری مسکونی تأثیر زیادی داشت. او برای مالکان ثروتمند زمین در اطراف ویچنزا در شمال ایتالیا، ویلاهای زیادی طراحی کرد که معابد روم باستان را بهعنوان خانههای خصوصی تجسم میکردند. او یک پورتیکو با ستونهای بزرگ برای ورودی (یا حتی یک برای هر طرف ساختمان) اضافه میکرد، یک اتاق مرکزی بزرگ با گنبد بر فراز آن طراحی میکرد و تمام ساختار را بر روی یک سکوی بلند قرار میداد. بهترین نمونه این نوع طراحی، ویلا والمرانا یا لا روتوندا نزدیک ویچنزا است که حدود ۱۵۵۱ ساخته شد. معماران رنسانس بعدی باغهای تراسدار را به این ساختمانهای خصوصی بزرگ اضافه میکردند تا تجربه بصری این ساختمانها را بیشتر تقویت کنند.
تحول به مانریسم
در اواخر قرن شانزدهم، معماری رنسانس به سبک مانریسم تبدیل شد، که سبک تزئینیتر و خلاقانهتری بود. یک نمونه خوب از این تغییر در حال و هوا، حیاط پالازو مارینو در میلان است که در سال ۱۵۵۸ توسط گالئاتزو آلِسی طراحی شد. این ساختمان نمایشگر تئاتری از عناصر کلاسیک است که تقریباً توسط مجسمهسازی تزئینی از بین رفته است. مقایسه کنید این ساختمان را با تقارن و سادگی کلاسیک پالازو فارنزه در رم (طراحی حدود ۱۵۱۷) توسط آنتونیو دا سانگالو جوانتر (۱۴۸۳-۱۵۴۶).
پروژههای کاربردی
در نهایت، معماران رنسانس در پروژههای کمتر زیباییشناسانه اما بسیار کاربردی نیز دخیل بودند، مانند ساخت دفاعهای سیلابی، دژها، فوارههای عمومی بزرگ و طرحریزی شهری.
آثار مکتوب در زمینه معماری
بسیاری از معماران، همانطور که اشاره شد، کتابهایی در مورد موضوع خود نوشتند. یکی از آثار برجسته، کتاب آلبرتی با عنوان “درباره ساختمانسازی” (De Re Aedificatoria) است که در سال ۱۴۵۲ به زبان لاتین منتشر شد و سپس در سال ۱۴۵۶ به زبان توسکانی ترجمه شد. آلبرتی اصول تعریفشده معماری کلاسیک را فهرست کرده و توضیح داد که چگونه این اصول میتوانند در ساختمانهای معاصر رنسانس اعمال شوند. او بر نیاز به این که ساختمانها از تمام جهات قابل مشاهده باشند تأکید کرد، همچنین به معماران توصیه کرد که بهطور یکسان هم به طراحی داخلی و هم به نمای خارجی توجه کنند و این که ساختمانها باید هم از نظر اندازه و هم از نظر ظاهر چشمگیر باشند. این کتاب به نوعی به «انجیل معماران» تبدیل شد، بهویژه پس از آن که در سال ۱۴۸۵ بهعنوان ده کتاب درباره معماری منتشر شد. بهطور منطقی، آلبرتی بهعنوان «ویتروویوس فلورانسی» شناخته شد. کار آلبرتی همچنین باعث شد بحث گستردهتری در مورد نقش معماری در جامعه، رابطه طراحی ساختمان با عملکرد آن، و اهمیت معماری برای کسانی که بهطور مستقیم در این زمینه دخیل نبودند، آغاز شود.
کتابهای هفتگانه سرلیو (Seven Books on Architecture) که از ۱۵۳۷ تا ۱۵۷۵ منتشر شد، نه تنها نظمهای پنجگانه کلاسیک را که پیشتر ذکر شد، تثبیت کرد بلکه شامل تحلیل بناهای بازمانده از دوران باستان، نظریههای معماری معاصر و مشاورههای عملی برای معماران بر اساس مدلها نیز بود. یکی از ویژگیهای خاص این کتابها، گنجاندن تعداد زیادی از تصاویر چاپی دقیق و با جزییات با کندهکاری چوب بود که اغلب خود سرلیو آنها را طراحی کرده بود. کتاب دیگری که در این زمینه تأثیرگذار بود و بسیار مورد استفاده قرار گرفت، کتاب “درباره پنج نظم” (Regole delle cinque ordini) اثر جیاکومو باروتزی دا ویگنولا (۱۵۰۷-۱۵۷۳) بود که در سال ۱۵۶۲ منتشر شد.
در سال ۱۵۵۶، پالادیو مجموعهای از تصاویر را برای ویرایش جدید کتاب ویتروویوس (On Architecture) تهیه کرد و سپس خود نیز با انتشار چهار کتاب معماری (Four Books of Architecture) در سال ۱۵۷۰، سهم خود را در کتابخانه رنسانس افزود. این کتابها بلافاصله در میان معماران محبوب شدند و به چندین زبان اروپایی ترجمه شدند، از جمله چهار ویرایش به زبان انگلیسی بین سالهای ۱۶۶۳ و ۱۷۳۸. این آثار مواد، نظمهای کلاسیک، ساختمانهای مسکونی و عمومی را بررسی میکند و بازسازیهایی از معابد روم باستان را ارائه میدهد. این کتابها به گسترش ایدههای معماری پالادیو کمک کردند، زیرا هرچند تمرکز اصلی آنها بر معماری کلاسیک بود، اما اغلب طراحیهای خود پالادیو برای نمایش توصیفات به کار رفته بودند.
گسترش ایدههای رنسانس
معماران که به شهرهای مختلف سفر میکردند و گسترش آثار مکتوب کمک کرد که ایتالیا تنها شاهد انقلاب معماری نباشد. کتابها اغلب ترجمه میشدند و بنابراین، بهعنوان مثال، ۵۰ تصویر از دروازههای تزئینی در کتابهای سرلیو در میان معماران مانریسم شمال اروپا محبوب شدند.
معماران همچنین به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. بهعنوان مثال، در سال ۱۵۴۱، سرلیو ایتالیا را به مقصد فرانسه ترک کرد، جایی که برای پادشاه فرانسه، فرانسوا اول (۱۵۱۵-۱۵۴۷)، در طراحی و ساخت کاخ فونتنبلو کار کرد. فرانسوا حامی هنرها بود و پیش از این لئوناردو دا وینچی (۱۴۵۲-۱۵۱۹) را بین سالهای ۱۵۱۷ و ۱۵۱۹ استخدام کرده بود، شاید بهمنظور کمک به طراحی کاخ بزرگ شاتو دو شامبورد. سرلیو طراحی شاتو دآنسلی-فرانک (حدود ۱۵۴۶) را با نمای کلاسیک خود از پیلسترها انجام داد. این کاخ نمونهای است از نحوه ترکیب ایدههای رنسانس با سنتهای معماری محلی در سراسر اروپا در ساختمانهای مختلف از آنتورپ تا لیسبون.
اینیگو جونز معمار انگلیسی (۱۵۷۳-۱۶۵۲) بهطور مشهور طراحیهای اصلی پالادیو را پس از سفر به ایتالیا جمعآوری کرد و به این ترتیب سبک او را به انگلستان معرفی کرد. جونز ساختمانهای بزرگی همچون خانه ملکه در گرینویچ و خانه بانکتینگ در وایتهال، لندن را در دهه دوم قرن ۱۷ طراحی کرد. طراحیهای پالادیو همچنین در ایرلند و مستعمرات آمریکا محبوب بودند، جایی که ورودیهای ستوندار او به ویژگی استاندارد خانهها و کتابخانهها تبدیل شد. ایدههای رنسانس حتی به قارههای دیگر نیز گسترش یافت. اسپانیاییها با کتابهای معماری سفر میکردند و سپس عناصر آنها را در ساختمانهایی که در مکزیک و پرو ساختند، کپی میکردند. راهبان یسوعی همین کار را در هند و دیگر نقاط آسیا انجام دادند. در همین حال، در اروپا، قرن ۱۷ یک حرکت معماری جدید را به همراه آورد که چالشهایی برای سبک غالب رنسانس کلاسیک ایجاد کرد. این حرکت، سبک باروک بود که بسیار بازیگوشتر و پر زرق و برقتر از رنسانس بود.
جهت دستیابی به مقالات بیشتر به این صفحه از سایت مراجعه کنید .