استونهنج، یک سازه سنگی باستانی و شگفتانگیز، واقع در دشت سالزبری، تقریبا ۸ مایل (۱۳ کیلومتر) شمال شهر سالزبری در استان ویلتشایر انگلستان، به عنوان یک گورستان و سایت باستانشناسی شناخته میشود.
با اینکه هیچ مدرک قطعی از هدف این مکانی که با سنگهای عظیم ساخته شده وجود ندارد، به احتمال زیاد استونهنج نقش یک مکان مذهبی و نمادین برای نمایش قدرت و ثروت اشراف و کشیشانی بوده است که این سازه را بنا کردهاند. بسیاری از آنها در تپههای خاکی نزدیک به این مکان دفن شدهاند. این بنا بهگونهای دقیق به سمت خورشید چیده شده و به احتمال فراوان برای رصد حرکات خورشید و ماه و تنظیم تقویمهای کشاورزی مورد استفاده قرار میگرفته است. همچنین ممکن است این سایت به دنیای اجداد مختص بوده که از دنیای زندگان جدا شدهاند یا جنبه درمانی داشته است.
این مسئله که آیا درویدها، کشیشان سلتیک، از این مکان بهرهبرداری کردهاند یا خیر، هنوز در هالهای از ابهام باقی مانده است، اما امروزه گروهی از درویدها هر ساله برای جشن گرفتن طلوع خورشید در تابستان به این محل میآیند. اگر به سمت طلوع خورشید نگاه کنیم، ورودی استونهنج در شمالشرقی به سمت یک سنگ بزرگ که به نام «سنگ پاشنه» مشهور است، قرار دارد و به زاویهای مایل شده است. از سوی دیگر، این ورودی به سمت غروب خورشید در فصل زمستان اشاره دارد. همچنین، مراسم انقلاب تابستانی در این مکان با حضور تعداد زیادی از بازدیدکنندگان جشن گرفته میشود.
استونهنج در شش مرحله بین ۳۰۰۰ تا ۱۵۲۰ پیش از میلاد ساخته شده است، در دوران گذار از دوره نوسنگی (عصر حجر نو) به عصر برنز. بهعنوان یک دایره سنگی پیشاتاریخی، این بنا به دلیل سنگهای سارسن مصنوعی خود (بلوکهای سیلیکریت سرتاسری) که به شکل پست و تیر (post-and-lintel) چیده شدهاند، و بهدلیل منشأ دورتر سنگهای آبی کوچکتر آن (سنگهای آتشفشانی و دیگر سنگها) از ۱۰۰ تا ۱۵۰ مایل (۱۶۰ تا ۲۴۰ کیلومتر) دورتر، از ولز جنوبی، منحصر به فرد است. نام این بنا احتمالاً از واژه ساکسون «stan-hengen» به معنای «سنگ آویزان» یا «دار» گرفته شده است. استونهنج، به همراه بیش از ۳۵۰ بنای دیگر و هنجهای نزدیک (آثار باستانی خاکی که از یک دایره خاکی و خندق تشکیل شدهاند)، از جمله مجموعه معبد مشابه در آویبری، در سال ۱۹۸۶ بهعنوان یک سایت میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
گمانه زنی و حفاریها
استونهنج مدتهاست که موضوع گمانهزنیهای تاریخی بوده است، و ایدههایی درباره معنای این ساختار همچنان در قرن بیست و یکم در حال توسعه هستند. عتیقهشناس انگلیسی جان آوبری در قرن هفدهم و هموطنش، باستانشناس ویلیام استوکلی در قرن هجدهم، هر دو باور داشتند که این ساختار یک معبد درویدی بوده است. با این حال، این ایده توسط دانشمندان جدیدتر رد شده است، زیرا اکنون فهمیده میشود که استونهنج حدود ۲ هزار سال پیش از درویدهایی که ژولیوس سزار آنها را ثبت کرده، ساخته شده است.
در سال ۱۹۶۳، ستارهشناس آمریکایی جرالد هاوکینز پیشنهاد کرد که استونهنج بهعنوان یک «کامپیوتر» برای پیشبینی کسوفهای خورشیدی و ماهی ساخته شده است؛ دیگر دانشمندان نیز قابلیتهای نجومی به این بنای سنگی نسبت دادند. اما بیشتر این گمانهزنیها نیز توسط متخصصان رد شده است. در سال ۱۹۷۳، باستانشناس انگلیسی کالین رنفرو فرضیهای ارائه داد که استونهنج مرکز یک اتحادیه از شاهنشاهیهای عصر برنز بوده است. با این حال، دیگر باستانشناسان از آن زمان به این نتیجه رسیدهاند که این قسمت از دشت سالزبری یک نقطه تقاطع بین قلمروهای پیشاتاریخی مجاور بوده است که در طول هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد بهعنوان یک مکان تجمع فصلی برای گروههای ساکن در مناطق پست شرقی و غربی آن استفاده میشده است. در سال ۱۹۹۸، باستانشناس ماداگاسکاری رامیلیسونینا پیشنهاد کرد که استونهنج بهعنوان یک یادبود برای اجساد اجدادی ساخته شده است، بهطوری که سنگهای آن نمادی از زندگی پس از مرگ ابدی هستند.
در سال ۲۰۰۸، باستانشناسان بریتانیایی تیم دارویل و گئوفری وینوایت پیشنهاد کردند—بر اساس اسکلت «آمسبری آرچر»، یک اسکلت از عصر برنز اولیه با آسیب زانو که ۳ مایل (۵ کیلومتر) از استونهنج کشف شده بود—که استونهنج در پیشتاریخ بهعنوان یک مکان درمانی استفاده میشده است. با این حال، تجزیه و تحلیل بقایای انسانی از اطراف و داخل این بنا نشان میدهد که هیچ تفاوتی از نظر سلامت جمعیت در مقایسه با دیگر مناطق بریتانیا وجود ندارد.
تاریخچه استونهنج
استونهنج کنونی که مشاهده میشود، ناقص بوده و تعداد زیادی از سنگهای سارسن و بلوستون آن شکسته و از مکان خود برداشته شدهاند، احتمالاً در دوران رومانی و قرون وسطی در بریتانیا. همچنین، زمین درون این بنای یادبود به شدت مختل شده است؛ نه تنها به سبب از دست دادن سنگها، بلکه به دلیل حفاریهایی که از قرن شانزدهم به بعد با مقاصد متفاوت انجام شده است. تاریخنگار و باستانشناس ویلیام کمبون در یادداشتهای خود ذکر کرده که «خاکسترها و تکههای استخوان سوخته» در این مکان یافت شده است. در سال 1620، جی ویلییرز، اولین دوک بوکینگهام، حفرهای بزرگ و عمیق در درون دایره سنگها به منظور جستجوی گنج ایجاد کرد. یک قرن بعد، ویلیام استوکلی به بررسی استونهنج و بناهای اطراف پرداخت، اما تا سالهای 1874–77 فلیندرز پتری اولین نقشه دقیق از سنگها را ترسیم کرد. در سال 1877، چارلز داروین دو حفره در استونهنج ایجاد کرد تا توانایی جابجایی خاک توسط کرمها را بررسی کند. نخستین حفاری باستانشناسی در سال 1901 به وسیله ویلیام گاولند انجام شد.
نزدیک به نیمی از استونهنج (بیشتر در سمت شرقی آن) در قرن بیستم، توسط باستانشناسان ویلیام هاولی (سالهای 1919–26) و ریچارد آتکینسون (سالهای 1950–78) حفاری گردید. نتایج تحقیقات آنها تا سال 1995 بهطور کامل منتشر نشد و در این زمان با استفاده از تاریخگذاری کربن-14، تاریخگذاری استونهنج بهطور جدی مورد بازنگری قرار گرفت. تحقیقات عمده در اوایل قرن بیستم از سوی تیم تحقیقاتی پروژه ریور ساید استونهنج، منجر به بررسیهای جدیدتری در زمینه و توالی استونهنج گردید. حفاریهای تیموتی دارویل و جفری وینوایت در سال 2008 هرچند کوچکتر بود، اما از نظر اهمیت فاقد اعتبار نبود.
مراحل استونهنج
استونهنج در منطقهای بنا شد که پیش از این برای مردم مزولیلیک و نوسنگی بسیار خاص و مهم بوده است. حدود 8000 تا 7000 سال پیش از میلاد، شکارچیان-گردآورندگان اولیه مزولیلیک گودالهایی حفر کرده و تیرکهای کاج را در فاصله 200 متر از محل آینده استونهنج قرار دادند. ساخت چنین یادبودهایی توسط شکارچیان-گردآورندگان پیش از تاریخ نادر بود و در شمال غربی اروپا هیچ بنای مشابهی از این دوره وجود ندارد. در شعاع 5 کیلومتری استونهنج، در دوره نوسنگی حداقل 17 تپه بلند (تپههای دفن) و دو بنای کورسوس (محوطههای طولانی) باقیمانده است که همگی مرتبط با هزاره چهارم پیش از میلاد هستند. بین 2200 تا 1700 سال پیش از میلاد، در عصر برنز، نوار رودخانه استونهنج-دورینگتون در مرکز بیش از 1000 تپه گرد بهعنوان تمرکز در این بخش از دشت سالسبری شناخته میشد.
مرحله اول: 3000–2935 قبل از میلاد
قدیمی ترین بخش از یادبود استونهنج در دوره 3000 تا 2935 قبل از میلاد ساخته شد. این بخش از یک محوطه دایرهای تشکیل شده است که بیش از 100 متر قطر دارد و شامل 56 گودال به نام گودالهای آوبری است که به نام جان آوبری، کسی که آنها را در سال 1666 شناسایی کرد، نامگذاری شدهاند. خندق محوطه با یک بانک بلند در داخل و یک بانک کوتاه یا ضدخندق در خارج از آن احاطه شده است. قطرهای بانک بیرونی، خندق، بانک داخلی و دایره گودالهای آوبری به ترتیب معادل 270، 300، 330 و 360 فوت طولی (یک فوت طولی یک واحد اندازهگیری باستانی معادل 1.056 فوت قانونی یا 0.32187 متر است) هستند. رسوبات موجود در پایین خندق شامل دندانههای شاخ گوزن بودند که برای حفر خود خندق استفاده شدهاند و همچنین استخوانهای گاو و گوزن که قرنها قبل از آن که در آنجا قرار داده شوند، قدیمی بودند. محوطه دایرهای دو ورودی داشت: ورودی اصلی در شمال شرق و یک ورودی باریکتر در جنوب.
اگرچه قبلاً تصور میشد که گودالهای آوبری به عنوان گودالهایی برای قرار دادن تیرهای چوبی استفاده شدهاند، حفاریها و تحقیقات آرشیوی پروژه ریور ساید استونهنج نشان داد که احتمالاً این گودالها حاوی بلوستونهای ولزی بودهاند. بقایای سوزاندهشده انسان در بیشتر گودالها و همچنین در اطراف خندق و بانک اطراف آن یافت شده است. (از حدود 150-240 دفن سوزانده شده در استونهنج، 64 مورد تا دهه اول قرن 21 حفاری شدهاند.) اکثریت قریب به اتفاق دفنها از مردان بالغ بودند و قطعات استخوانهای سوخته نشده انسان نیز در اطراف استونهنج پیدا شده است. ناحیه اطراف گودالهای آوبری از حدود 3000 تا 2300 قبل از میلاد به عنوان محل دفن استفاده میشد. این بزرگترین گورستان شناخته شده از هزاره سوم قبل از میلاد در بریتانیا است.
ک دایره دوم کوچکتر از بلوستون، به قطر 30 فوت (10 متر) که به نام بلوستونهنج شناخته میشود، در کنار رودخانه اوون در فاصله بیش از 1 مایل (1.6 کیلومتر) از گودالهای آوبری ساخته شد. این دایره در سال 2009 توسط پروژه ریور ساید استونهنج کشف شد و از حدود 25 بلوستون ولزی تشکیل شده بود و ممکن است برای سوزاندن و جدا کردن گوشت از اجسادی که بقایای آنها در استونهنج دفن و پخش شده بود، استفاده شده باشد. سنگهای بلوستونهنج بعدها جدا شدند و به احتمال زیاد به استونهنج منتقل شدند.
بیشتر از 45 بلوستون اصلی استونهنج که باقیماندهاند، از دولریت لکهدار (که به آن دیاباز نیز گفته میشود) از جنوب غربی ولز، به ویژه از کوههای پرسلی هستند. سایر سنگها از ریولیت، توف ریولیت، خاکستر آتشفشانی و دولریت نیز احتمالاً از همان منطقه هستند. منبع یکی از ریولیتها، با این حال، در سال 2011 به نام پونت سئسون، شمال کوههای پرسلی شناسایی شد. سنگ مذبح (یک سنگ ایستاده برعکس که به نام مذبح نامگذاری شده چون معمار قرن هفدهمی اینیگو جونز آن را مانند یک مذبح در مرکز بنای یادبود میدید) و دو سنگ مونوولیت دیگر از جنس سنگشن احتمالا از کوههای بریکن بیگنز آمدهاند، که مجموعهای از کوهها در حدود 100 کیلومتر شرق رشته کوههای پرسلی هستند. اگرچه بیشتر کارشناسان معتقدند این سنگهای ولزی توسط انسان به اینجا آورده شدهاند، برخی از زمینشناسان استدلال میکنند که ممکن است این سنگها هزاران سال قبل توسط یخچالهای دوران یخبندان به دشت سالسبری منتقل شده باشند. همچنین، سنگهای هیلاستون، یک سنگ بزرگ بدون تراش که در خارج از ورودی شمالشرقی قرار دارد، ممکن است در اولین مرحله استونهنج، اگر نه پیش از آن، نصب شده باشد. علاوه بر این، ردیفهایی از گودالهای تیر چوبی در داخل ورودی شمالشرقی محوطه دایرهای وجود دارد که احتمالاً به این دوره تعلق دارند؛ تیرهایی که در آنها قرار داشتند ممکن است برای علامتگذاری حرکت ماه به سمت شمالیترین حد خود استفاده شده باشند.
مرحله دوم: 2640–2480 قبل از میلاد
به جز دفنهای انسانی، هیچ مدرکی از فعالیتها بین اولین و دومین مراحل ساخت استونهنج وجود ندارد. حدود 2500 قبل از میلاد، سنگهای سارسن از منطقه آوِبری در دشتهای مارلبرو، حدود 32 کیلومتر به سمت شمال آورده شدند. خارج از ورودی شمالشرقی استونهنج، آنها با استفاده از چکشهای سارسن صاف شده بودند. سپس آنها در داخل دایره به صورت یک مجموعه هلالی از پنج تریلیتون بلند (دو سنگ ایستاده با یک تیر افقی) که بزرگترین آنها به نام تریلیتون غولپیکر شناخته میشود، قرار گرفتند و با 30 سنگ ایستاده که توسط تیرهای خمیده به هم متصل شدهاند، یک دایره تشکیل دادند. به نظر میرسد که سنگها به صورت سیستماتیک در واحدها و زیرواحدهایی از فوت طولی چیده شدهاند؛ محیط دایره سارسن 300 فوت طولی است. تیرهای افقی که هرکدام حدود 7 تن وزن دارند، روی سنگهای ایستاده با استفاده از اتصالات مورتیز و تنون (دواتی) قرار دارند، و انتهای تیرهای خمیده دایره سارسن با استفاده از اتصالات زبان و شیار به هم متصل میشوند. تمامی این اتصالات با استفاده از سنگهای چکشی ساخته شدهاند که به احتمال زیاد تقلیدی از نجاری چوبی هستند. بیشتر سنگهای ایستاده سارسن حدود 25 تن وزن دارند و حدود 5.5 متر ارتفاع دارند. اما سنگهای ایستاده تریلیتون غولپیکر 9 متر و 10 متر ارتفاع دارند و بیش از 45 تن وزن دارند.
تنها یکی از سنگهای ایستاده تریلیتون غولپیکر هنوز سرپا است و ارتفاع آن بالای زمین به حدود 7 متر میرسد. تنها شش تیر افقی (از مجموع 230 تیر) در محل دایره سارسن قرار دارند، با دو تیر دیگر که بر روی زمین قرار دارند. سه تیر افقی از پنج تیر تریلیتون سارسن در محل قرار دارند و دو تیر دیگر بر روی زمین هستند. چهار سنگ ایستاده از دایره سارسن غایب هستند و یکی از آنها کوتاهتر از بقیه است. اگرچه ممکن است دایره سارسن هیچگاه تکمیل نشده باشد، وجود یک حفره برای یک سنگ سارسن غایب نشان میدهد که این سنگ و دیگر سنگها به احتمال زیاد به عنوان مصالح ساختمانی برای ساختمانهای رومی و کلیساهای قرون وسطی در منطقه استفاده شدهاند.
بلوستونها توسط آتکینسون مشاهده شد که به صورت یک قوس دوگانه چیده شده بودند که برای راحتی، او آنها را گودالهای Q و R نامید. سوابق آتکینسون نشان میدهند که گودالهای Q و R پیش از دایره سارسن و تریلیتونها ساخته شدهاند، اما حفاریهای دارویل و وینوایت در سال 2008 این رابطه استراتیگرافی را مورد تردید قرار داد. احتمالاً قوس بلوستونها به عنوان بخشی از دایره سارسن و بنای تریلیتون ساخته شده است، با بلوستونهایی که از گودالهای آوبری آورده شدهاند. همچنین ممکن است بلوستونها در این زمان یا اندکی بعد از بلوستونهنج به استونهنج آورده شده باشند (جایی که تا حداقل 2280 قبل از میلاد از آنجا برداشته شده بودند). بلوستونها تا 4 تن وزن دارند و بلندترهای آنها بیش از 2 متر ارتفاع دارند. بیشتر آنها ستونهای طبیعی بدون کار شده هستند.
چهار سنگ ایستاده، که به آنها «سنگهای ایستگاه» (Station Stones) گفته میشود، در نزدیکی حلقه گودالهای آوبری نصب شدند که احتمالاً در مرحله دوم ساخت استونهنج ساخته شدهاند، اگرچه ممکن است در دوره بین دو مرحله اولیه و دوم بنای یادبود نصب شده باشند. تنها دو سنگ از آنها—هر دو از سنگ سارسن—باقی ماندهاند. این چهار سنگ ایستاده به صورت یک چینش مستطیلی قرار گرفتند که در امتداد همان محور سولستیکال (مربوط به انقلابهای خورشیدی) که تریلیتون بزرگ و قوس بلوستون را به هم متصل میکند، تنظیم شده بودند. دو سنگ ایستگاه غایب به جزئی از تپههای کمارتفاعی به نام تپه جنوبی (South Barrow) و تپه شمالی (North Barrow) پوشیده شدهاند. تپه جنوبی بر روی کف یک ساختمان 36 در 33 فوت (11 در 10 متر) که شکل D داشت و درست شرق ورودی کوچک جنوبی از طریق خندق و خاکریز استونهنج قرار داشت، ساخته شده بود. از این ورودی یک راهروی بدون تاریخگذاری که توسط تیرهای چوبی علامتگذاری شده بود به سمت مرکز بنای یادبود هدایت میکرد. سایر سنگهای سارسن در ورودی شمالشرقی نصب شدند. سه سنگ از اینها در یک نما به عرض ورودی قرار گرفتند که یکی از آنها به نام سنگ کشتار (Slaughter Stone) تنها سنگ باقیمانده از آنها است. فراتر از اینها، سنگ هیلاستون (Heelstone) قرار دارد که درون یک حلقه خندق دایرهای قرار گرفته است. از سنگ کشتار تا کمی بعد از هیلاستون، سه گودال سنگی به فاصلههای مساوی قرار دارند که با همان محور تیرهای چوبی که به نظر میرسد به مرحله اول استونهنج تعلق دارند، همراستا هستند.
حدود همان زمانی که سنگهای سارسن نصب شدند، دو مجموعه از دایرههای چوبی متحدالمرکز در یک سکونتگاه بزرگ تقریباً 3 کیلومتر به سمت شمالشرق استونهنج ساخته شدند. یکی از این دایرهها که به نام دایره جنوبی (Southern Circle) شناخته میشود، در مرکز یک سکونتگاه با خانههای کوچک قرار داشت. دایره دیگر، دایره شمالی (Northern Circle) که کوچکتر بود، در شمال سکونتگاه ساخته شده بود. در سالهای 2004 تا 2007، نه خانه به مساحت حدود 5.5 متر مربع حفاری شدند که به احتمال زیاد بخشی از یک سکونتگاه 17 هکتاری (42 هکتار) بودند که ممکن است تا 1000 خانه مشابه را در خود جای داده باشد. این جامعه فصلی و کوتاهمدت به احتمال زیاد محل اردوگاه سازندگان بوده است. تا سال 2460 قبل از میلاد، ویرانههای آن توسط خاکریز و خندق بزرگترین حصار هنج بریتانیا، یعنی دیوارهای دورینگتون (Durrington Walls) محصور شدند. در بیرون از ورودی جنوبی آن یک دایره چوبی متحدالمرکز دیگر به نام وودهنج (Woodhenge) قرار داشت.
مرحله سوم: 2470–2280 قبل از میلاد
تاریخگذاری با استفاده از کربن رادیواکتیو نشان میدهد که خندقها و خاکریزهای یک خیابان تشریفاتی تقریباً 3 کیلومتر طول که از استونهنج به رودخانه اوون کشیده شده است، در دورهای بین 2470 تا 2280 قبل از میلاد حفر شدهاند. احتمالاً این خیابان مسیر بلوستونهایی را که از گودالهای آوبری و بلوستونهنج به گودالهای Q و R منتقل شده بودند، دنبال میکند و در طول مرحله دوم ساخت استونهنج، حرکت داده شدهاند. این خیابان عرضی از حدود 18 متر تا 35 متر متغیر است و در انتهای آن یک هنج کوچک در کنار رودخانه قرار دارد. این هنج که قطر آن 30 متر است، بعد از برداشتن بلوستونهای مرکز آن ساخته شده است. حدود 500 متر ابتدایی خیابان از استونهنج به سمت طلوع خورشید در انقلاب تابستانی و غروب خورشید در انقلاب زمستانی همراستا است. حفاریهای سال 2008 نشان داد که این بخش از خاکریزهای خیابان بر روی تپههای طبیعی سنگچینی ساخته شده است که به طور تصادفی این همراستایی سولستیکال را دارند. در دیوارهای دورینگتون یک خیابان مشابه به طول 170 متر و عرض 30 متر حدود 2500 قبل از میلاد بین دایره جنوبی و رودخانه اوون ساخته شده بود و برای چندین قرن استفاده میشد. خیابان دورینگتون به سمت غروب خورشید در انقلاب تابستانی همراستا بود، در حالی که دایره جنوبی به سمت طلوع خورشید در انقلاب زمستانی قرار داشت. این همراستایی سولستیکال این احتمال را مطرح میکند که استونهنج و دورینگتون به عنوان نیمههای مکمل یک مجموعه واحد ساخته شدهاند که توسط رودخانه اوون به هم متصل شدهاند.
چهارمین، پنجمین و ششمین مراحل: 2280–1520 قبل از میلاد
مرحله چهارم ساخت استون هنج بین سالهای 2280 تا 2030 قبل از میلاد رخ داد. در حدود 2200 قبل از میلاد، بلوستونها به شکلی جدید چیده شدند و یک دایره و یک بیضی درونی تشکیل دادند. اتکینسون معتقد بود که این بیضی درون در دوران پیش از تاریخ به شکل یک قوس تغییر کرده است، اما این تغییر ممکن است نتیجه جابجایی سنگها توسط رومیها یا دزدی سنگهای بعدی باشد. در طول مرحله پنجم استونهنج، بین 2030 تا 1750 قبل از میلاد، یک حلقه از گودالها به نام گودالهای Z خارج از دایره سارسنها حفر شد. در مرحله ششم و نهایی ساخت استونهنج، بین 1640 تا 1520 قبل از میلاد، حلقه دیگری از گودالها به نام گودالهای Y حفر شد. همانطور که در تمام تاریخگذاریهای رادیوکربن، تاریخ دقیق این وقایع تنها میتواند در محدوده دههها و حتی قرنها تخمین زده شود.
استونهنج در قرن 21
استونهنج معروفترین دایره سنگی جهان است که بیش از یک میلیون نفر در سال از آن بازدید میکنند. این بنا به عنوان نمادی از تمام چیزهایی که در گذشته پیشاتاریخی انسانها مرموز و شگفتانگیز است، شناخته میشود. برای بیش از یک قرن، مردم در این بنا جمع میشوند تا انقلاب تابستانی خورشید را جشن بگیرند. اگرچه این تجمع در سال 1985 به دلیل درگیریهای خشونتآمیز با پلیس ممنوع شد، اما از سال 2000 دوباره آغاز گردید و اکنون بیش از 30,000 نفر در آن شرکت میکنند. جوامع مدرن درویدی این مکان را معبد خود معرفی کردهاند، حتی اگر ارتباط استونهنج با درویدهای اصلی مشکوک باشد. اولین چنین جامعهای به نام «سازمان باستانی درویدها» در سال 1781 تشکیل شد و اخیراً تعداد گروههای مشابه درویدی و دیگر گروههای نئوپگانی با کاهش ایمانهای مذهبی مرسوم افزایش یافته است.
دولت بریتانیا در طول قرن بیستم و بیست و یکم بارها پیشنهاد ساخت یک مرکز بازدیدکنندگان جدید را داد، اما این پروژه به دلیل کاهش بودجه و اختلافات دیگر چندین بار به تأخیر افتاد. با این حال، در سال 2013، یک مرکز بازدیدکنندگان جدید در فاصله 1.5 مایل (2 کیلومتر) از سنگها در حاشیه سایت میراث جهانی افتتاح شد. این ساختمان که توسط شرکت استرالیایی دنتون کُرکِر مارشال طراحی شده است، دارای سقفی موجی است که توسط ستونهای نازک فولادی زاویهدار پشتیبانی میشود. این سقف یک مکعب شیشهای را که کافه و فروشگاه در آن قرار دارند، و یک جعبه چوبی از جنس چوب شاه بلوط که موزه را در خود جای داده است، پناه میدهد.
دو دایره دیگر از گودالها—یکی در گوشه هوایی (Airman’s Corner) و دیگری درست شمالغربی استونهنج—در سالهای 2009 و 2010 توسط بررسیهای ژئوفیزیکی کشف شدند. تاریخ این دایرهها نامشخص است و هنوز باید مشخص شود که آیا گودالها محل قرارگیری تیرها یا سنگها بودهاند یا فقط دایرههایی از حفرهها بودند.
در دسامبر 2015، باستانشناسان اعلام کردند که دو معدن در کوههای پرسلی (Preseli Mountains) کشف کردهاند که از آنها بلوستونها استخراج شده بودند. این معادن در حدود 225 کیلومتر از استونهنج فاصله دارند. فرورفتگیهای موجود در سنگها در هر دو سایت با ابعاد بلوستونها تطابق داشت و چندین سنگ که مشابه بلوستونها در اندازه و شکل بودند، در این سایتها باقی مانده بود. کشف معادن به باستانشناسان این امکان را داد که از طریق تاریخگذاری رادیوکربن از پوستههای فندق و زغالسنگ باقیمانده از کارگران در معادن، تایید کنند که این سنگها حدود 500 سال قبل از ساخت استونهنج استخراج شده بودند. باستانشناسان فرض کردند که ممکن است بلوستونها بخشی از یک بنای پیشین بودهاند که تخریب شده و سنگهای آن برای ساخت استونهنج دوباره استفاده شده است.