لوگو رسانه جهان معماری

پروژه چند منظوره نعیم

پروژه چند منظوره نعیم

رضا حبیبی، ملیحه شیرزاد

استان تهران

پروژه چند منظوره نعیم

رضا حبیبی، ملیحه شیرزاد

استان تهران

ویدیو
ویدیو و انیمیشنی برای نمایش وجود ندارد
دیاگرام های طراحی
پلان و نما
مقاطع و جزییات
اطلاعات پروژه
نام پروژه :
پروژه چند منظوره نعیم
موقعیت پروژه :
استان تهران
آدرس پروژه :
تهران، خیابان ایرانشهر، خیابان آذرشهر
شرکت مشاور :
استدیو طراحی ازنو
معمار مسئول :
رضا حبیبی، ملیحه شیرزاد
تیم طراحی :
مانا مجد، زهره احمدی
گرافیک و پرزانته :
سحر رجب، سارا اسدگل(مدلسازی) ، یوسف ستاری(مدلسازی)
تاریخ آغاز پروژه :
1402
تاریخ پایان پروژه :
1403
مساحت زمین ( متر مربع ) :
500
مساحت زیر بنا ( متر مربع ) :
1000
دسته بندی کاربری :
چند منظوره
تیم اجرایی :
استدیو طراحی ازنو، علی همتی، مینا فرخی، محمدرضا نیکدل، میلاد حیدری‌فر
تاسیسات الکتریکی :
خانم پاشایی
تاسیسات مکانیکی :
آقای پزبرجدی
كارفرما :
آقای مهندس نعیم رهنما، سرکار خانم مریم طرفی نژاد
عکاسی پروژه :
استدیو دید
جوایز کسب شده :
  • فینالیست جایزه معمار ۱۴۰۳ | بخش بازسازی
توضیحات فارسی

ساختمانی که در ابتدای کار با آن رو به رو شدیم، مخروبه‌ای بیش نبود. جسمی بی جان و سیه‌فام که از سال‌های دور به اغما رفته بود. یادگاری از پهلوی دوم و متعلق به دهه ۳۰. روزگاری خانه بود و امروز بی‌خانمان. تهدیدی در ایرانشهر که می‌توانست سرنوشت بهتری داشته باشد. بنایی ارزشمند که محل آمد و شد معتادان و بی‌خانمان‌ها شده‌بود. تحمل وزن خود را نداشت و در مرز گسستن بود. روح داشت اما. روحی زنگار گرفته در قفس، یادگاری از روزهای گذشته با طاق‌‌های ضربی که می‌خواست بار دیگر زندگی کند. بر آن شدیم تا گرد زمان را از آن بزداییم، روحش را بار دیگر احیا کنیم و در آن نفسی تازه بدمیم. در جست و جوی یافتن راهی برای زندگیش، قلب تپنده جواهر نشانش را یافتیم و خواستیم با حفظ هویت و اصالتش، برای زندگی امروز آماده اش کنیم. تعدادی از دیوارهای داخلی را حذف کردیم و با سازه‌های فلزی نمایان، استخوان‌بندیش را استحکام بخشیدیم؛ سقف‌ها را به صورت اکسپوز نمایاندیم و آجرها را در جای جای پروژه، احیا کردیم تا در آمد و شد مجموعه، به زیست خود ادامه دهند. دیوارهای خارجی در نمای جنوبی، تاب ایستادگی نداشتند؛ آن‌ها را نیز بوسیله پاشش بتن، مسلح کردیم. کالبد بی جان پروژه متشکل از آجرهای زهوار در رفته‌ای بود که از آن‌ها چشم نپوشیدیم.تخریب نیز نتوانست آن‌ها را برای همیشه از میان بردارد. سرنوشتشان باید طور دیگری رقم می‌خورد. پس گرد مرگ را از روی آجرهایی که محکوم به نابودی بودند زدودیم و با آن‌ها برای بالکن، پناهی ساختیم. زیرزمین نیز باید به چرخه‌ی حیات بازمی‌گشت. بدین منظور، باز خاک زدودیم و گودال باغچه‌ای در مجاورت آن ایجاد کردیم تا هم نور بگیرد و هم بتواند چشم بگرداند و با حیاط دیالوگ کند. بدین ترتیب یک فضای واسط که درون و برون را به هم می‌دوخت، از دل زمین سر برآورد و قلب تاریک ساختمان را نور و روح بخشید. پله‌ی مجسمه‌گون حیاط دسترسی مستقیمی از حیاط به زیرزمین و طبقه‌ی اول به دست داد و این‌گونه فضاهای غذاخوری ارتباط مستقیمی با هم برقرار کردند. از آنجایی که وجود هر موجودی به آب بسته است و حضور آب برای میهمانان، شادی بخش است، مایه‌ی حیات را به مجموعه تزریق کردیم تا در میان حرکت و جوش و خروش خود به احیای آن کمک کند. صدای پای آب نیز ساختمان را به زندگی دعوت کرد. ساختمان از دل گذشته به دنیای امروز راه یافت و حال باید با دنیای امروز در هم می‌آمیخت. دو طبقه پایینی به کافه رستوران مبدل گشت و فضایی برای گذران اوقات نسل جدید در کالبدی به یادگارمانده از روزهای گذشته متولد شد. همان کالبد سیه فام بی جان حالا در کنار نسل نو بار دیگر جان گرفت و به آنان نیز هیجان و روح تزریق کرد. آشپزخانه‌ی صنعتی نیز در زیرزمین قرار گرفت و آماده خدمت رسانی به طبقات بالایی شد. برای ایجاد تنوع بصری، جلوه‌ای از رنگ به مجموعه بخشیدیم و سعی کردیم با فضای باز و حیاط، ارتباط فیزیکی و بصری قابل توجهی داشته باشیم.. مجموعه باید زنده میشد و زنده می‌ماند؛ پس در طبقات بالاتر فضایی منعطف برای گردهمایی و رویدادها در نظر گرفتیم تا در آن هر روز قصه‌ای تازه روایت شود؛ روایاتی پویا و زنده؛ سکانس‌هایی غیر تکراری از زندگی. پروژه همان جا بود؛ پیشاپیش وجود داشت. فقط اضافات آن را از میان برداشتیم.

English Description
There is no description for this item

نظرات پست

یک دیدگاه بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “