- خانه
- معرفی پروژه
- پروژه های داخلی
- بازارچه چشم و چراغ
فینالیست جایزه معمار، در بخش عمومی، ۱۳۹۸
مشهد به عنوان دومین کلانشهر ایران و یکی از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان در دهه های اخیر به دلایل متعددی درگیر معضلات اجتماعی فراوانی شده است. ترجیح منافع فردی بر منافع عمومی و عدم درک تفاوتهای فرهنگی موجود موجب شده برخی جامعهشناسان مشهد را “شهر ضدِ گفت و گو” بنامند؛ بالاترین آمار طلاق، نزاع و حاشیهنشینی در کشور از مهمترین نشانه های این دیدگاه است. اما ضد گفت وگو بودن در ساحت کالبدی این شهر نیز نمونه های فراوانی داشته است. تخریب گسترده بافت تاریخی و بلند مرتبه سازی نامتوازن از جمله این نموده است.
زمین پروژه با مساحت ۵۷۱ مترمربع در میان بافت تاریخی مشهد و در مجاورت یکی از بناهای ارزشمند میراثی با قدمت بیش از ۴۰۰ سال به نام “گنبد سبز” قرار دارد. “گنبد سبز” به عنوان آرامگاه یکی از عرفای به نام عصر صفوی “شیخ محمد مومن” و همچنین قرارگاه اجتماعی، مورد احترام مردم است. توسعه جدید به گونهای بوده که پیرامون این بنا ساختمانهای بلند بدون توجه به منافع عمومی، حریم منظری و معنایی آن را از بین برده است.
از سوی دیگر، با توجه به کاربری تجاری مورد نظر کارفرمای پروژه برای این زمین و طبعاً سود حداکثری مورد انتظار آنان، ناخودآگاه نوعی تفاوت جدی بین شخصیت مورد انتظار کارفرما از بنا با فضای عمومی پیرامون آن بخصوص گنبد سبز به وجود میآمد، این تفاوتها در صورت عدم برقراری گفتوگو، به تضادِ منافع تبدیل میشد. از این رو، از اصلی ترین مسائل در طراحیِ معماری بنا، تلاش برای برقراری گفتوگو میانِ تفاوتهای بنا با محیط و زمینه اش بوده است. به طوری که با وجود کارکرد تجاری بتواند نقشی فرهنگی را در بستر خود ایفا نماید.
با توجه به مجوز ساخت شهرداری به این زمین، امکان حداکثر سه طبقه از روی سطح زمین برای بنا وجود داشت، ضمن آنکه با توجه به ضوابط شهرداری خرید تراکم برای ساخت حداقل دو طبقه بیشتر از مجوز نیز ممکن بود. از آنجایی که احداث بنا با سه طبقه تجاری، ارتفاعی بالاتر از گنبد سبز پیدا می کرد نه تنها پروژه به سمت خرید تراکم بیشتر حرکت نکرد بلکه برخورد خود با مجوز رسمی را نیز تغییر داد تا در اولین گام، حریم ارتفاعی بنای درونِ میدان دچار خدشه نشود.از این رو برای کنترل مقیاس، بنا در رابطه با پیکره و زمین، به داخل زمین فرو برده شد و از حاشیه میدان نیز عقب نشینی کرد. همچنین با کنترل لبه، بنا در درون کاملاً شفاف و به هم پیوسته و در بیرون تقریباً صلب و با حداقل گشودگی باشد. در ادامه سعی شد تا با ایجاد ویدها و نفوذپذیری حجم از بالا به پایین، ساختاری سیال و شفاف، بر خلاف تیپولوژی خطی مرسوم پاساژ ایجاد شود؛ در نتیجه ی آن پیوستگیِ فضایی، حرکتی، بصری و نوری در درون از دستاوردهای این استراتژی بود.
تلاش برای گفتگو میانِ بنا و زمینه، پروژه را در موضعی انتقادی نسبت به نوع توسعه موجود، که همراه با تخریب بافت تاریخی مشهد و آثار ارزشمند معماری آن شد قرار داد. از یک طرف در جریان ساخت و سازهای جاری در مشهد، آجر به عنوان مصالحی ارزان تلفی میشد؛ و از طرف دیگر بواسطه تخریب های گسترده آثار معماری در بافت تاریخی، آجرها به عنوان نخاله دور ریخته میشد. در نتیجه، برای بازنمایی صریح موضع انتقادی تصمیم گرفتیم که تمامی پیکرهی بنای بازار (بخصوص در لبه ی میان درون و بیرون) توسط این آجرهای تاریخی که دور ریخته میشد ساخت شود. ۲۳۰ هزار قطعه آجری ای با قدمت ۶۰ تا ۳۰۰ سال، که طی دو سال از پهنه هزار هکتاری بافت تاریخی مشهد جمع آوری شد. این جمعآوری با مشارکت گسترده مردم صورت گرفت. به دلیل تفاوت های جدی آجرها از نظر ابعاد، رنگ و بافت؛ و همچنین چالش های فنی و اجرایی، این بخش ِپروژه به کمک “مرمتکاران” انجام شد. در نهایت در گفتگوی میان زمینه با زمانه، در درون از مصالح جدیدی مانند فلز و شیشه در کنار آجر استفاده گردید.
” تمامی حقوق مادی و معنوی محتوا متعلق به پایگاه خبری جهان معماری می باشد “